معماری بندر لافت

Posted in :دپارتمان مرمت و حفاظت

Author:administrator

فوریه 20, 2019

بدون دیدگاه

  • پژوهشکده عمارت خورشید (واحد پژوهشی مهندسان مشاورعمارت خورشید)

“معرفی لافت”

بندر تاریخی لافت به عنوان یکی از قدیمی ترین سکونتگاه های جزیره قشم، مجموعه بی نظیری از ترکیب پدیده های طبیعی و دست ساخته های انسان است که در شمال غربی جزیره و و در پیش آمدگی خشکی های آن(دماغه) واقع شده است. لافت؛ به لحاظ تقسیمات سیاسی یکی از مراکز جمعیتی دهستان سلخ در شهرستان قشم در استان هرمزگان بوده و به لحاظ اقلیمی در منطقه گرم و خیلی مرطوب است که میانگین سالانه درجه حرارت آن 26 درجه سانتی گراد می باشد. سابقه سکونت در این منطقه، به روزگار قبل از اسلام و شاید به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی آن به دوره پادشاهان ماد برسد. با پیدایش اسلام و گسترش حکومت اسلامی، خلیج فارس و جزیره قشم توسط مسلمانان فتح شد و آمیزه ای از تمدن و فرهنگ اسلامی- آریایی در آن پدید آمد.

“بافت تاریخی”

در بررسی عوامل شکل گیری سکونتگاه های تاریخی لافت می توان به پارامترهایی چون؛ وجود منابع آب شیرین (چاه های تلا، تل آب و آب انبارهای موجود در منطقه) ، وجود مسیرهای ارتباط دریایی و صنعت دریانوردی، وجود منابع طبیعی ارزشمند نظیر جنگل های حرا، موقعیت سوق الجیشی مناسب و نزدیکی به خاک ایران ، محفوظ بودن از طوفان های دریایی و وجود باد های موسمی و … اشاره کرد.   

 لافت به صورت خطی در کنار ساحل امتداد یافته است، به گونه ای که می توان بافت تاریخی را سکونتگاهی به موازات ساحل عنوان کرد. در بررسی شکل گیری استقرار خطی بافت تاریخی لافت، دو عامل اساسی نقشی تعیین کننده دارند.

الف- توپوگرافی؛

در بخش شرقی بافت کهن تپه ای به موازات خط ساحلی و با فاصله ای در حدود 170 متر از آن وجود دارد. این عارضه طبیعی که سکونتگاه لافت در دامنه آن قرار گرفته است، به کوه شهر معروف بوده و امتداد آن در راستای شمال غربی- جنوب شرقی، سبب محدود شدن جهت رشد و توسعه شهری در راستای محور پیش گفته گردیده است.

ب- امتداد ساحلی؛

ساحل دریا به دو دلیل موجب می گردد تا بافت روستا در امتداد آن گسترش یابد:

  • اقتصاد ؛ اقتصاد مبتنی بر صنعت دریانوردی و مشاغل وابسته به آن، ایجاب می کرد که ساکنان لافت به منظور حداکثر بهره مندی از دریا، خانه های خود را درکمترین فاصله عرضی با دریا بسازند. بدین منظور لافت ساختاری کشیده بخود گرفته و درامتداد ساحل گسترش بافته است.
  • [1]  این مقاله بخشی ازپروژه تحقیقاتی معماری قشم می باشد که با همکاری مجله معمار و مهندسان مشاور عمارت خورشید در حال انجام است.
  • [2] همکاران پروژه به ترتیب حروف الفبا: صابر اسدی ، داوود اسداله وش، نگار بدری، فرامرزپارسی، ریحانه پویا ، آیسان چاوش نژاد، یلدا حاجی خانی، محیا حدادی، سحر حضرتی،فرشته فاتحی، پگاه عدیلی پور ،مهری مداح،کاوه منصوری
  • بهره گیری از ظرفیت های اقلیمی جهت دستیابی به شرایط بهینه زیستی (استفاده از نسیم دریا)؛انسان بومی به تجربه دریافته بود که جهت دستیابی به شرایط اقلیمی مطلوب ضروریاست تا در طراحی و ساخت سکونتگاه خویش، شیوه ای به کار گیرد تا بهره گیری از بادمطلوب را به حداکثر میزان خود رساند.در جهت نیل به این هدف، بافت تاریخی ، فرمیکشیده با ساختار خطی به خود گرفته است. وجود چنین پتانسیلی ،از انحراف ناگزیر بافتاز ساختار خطی، جلوگیری نموده و آن را همچنان به صورت فرم اولیه حفظ کرده است.

بررسی های میدانی صورت گرفته در بافت ، موید تداوم ساختار خطی عمومی در نظام شهری و ساختارهای زیرمجموعه ای آن نیز هست. به عبارت دیگر در یک ساختار خطی، وجود محوری طولی به عنوان شریان اصلی دسترسی بافت ضروی بوده، اما دسترسی عمود بر این شریان در حکم دسترسی های فرعی به صورت نامنظم، شکل لافت را بوجود آورده اند. وجود شریان های نامنظم شبکه معابر در بخش های جنوبی در قیاس با سایر بخش های مجموعه، حاکی از استقرار هسته اولیه بافت در این بخش از سکونتگاه می باشد. با حرکت در امتداد معابر در جهت شمال مجموعه، از شدت بی نظمی موجود کاسته شده و شبکه معابر فرمی منسجم تر به خود می گیرد.

در تحلیل عوامل موثر در شکل گیری هسته اولیه لافت در بخش جنوب شرقی، می توان وجود منابع آب شیرین (حوض انبار طبیعی)را مهمترین دلیل استقرار اولیه در بافت دانست. وجود بدنه های صخره ای ، کف نفوذناپذیر و توپوگرافی زمین، این بخش از مجموعه را به کاسه ای طبیعی مبدل ساخته که مخزنی برای جمع آوری آب های سطحی ناشی از باران های سیل آسا به شمار می رود.

 به دلیل گرمای طاقت فرسا، تبخیر شدید سطحی و کاهش منبع آب در فصول گرم،ساکنین منطقه جهت ذخیره آب مورد نیاز خود،اقدام به حفر مجموعه چاه هایی در دل بستر طبیعی این مخزن نموده اند که امروزه از این مجموعه به عنوان چاه تلا( تل آو/ تل+ آب) یاد می شود. عمق  چاهها ۳تا ۶ متر است که تماماً در دل سنگ حفر شده اند و به تعداد ایام سال کبیسه 366 حلقه بوده که مردم در هر روز از سال دهانه یکی از آنها را باز می کردند و از آن استفاده می کرده اند. اکثر این چاه ها از گل و لای پر شده اند و حدود ۶۰ عدد از آنها قابل استفاده هستند ، که حدود۳۰ واحد از آنها طی ۲ سال اخیر مجددا از زیر خاک بیرون آورده شده اند.

آب های سطحی ناشی از باران های ناگهانی در مجاری نفوذناپذیر طبیعی و مصنوع تپه ها جاری می شود و با هدایت از مسیر احداثی کناره شرقی بافت به طرف مجموعه چاه ها جاری شده و در آنها ذخیره می گردند. با افزایش میزان آب شیرین، هسته اولیه سکونتگاه گسترش یافته و بافت متأخر بخش تاریخی، در امتداد خط ساحلی و در بخش شمالی هسته اولیه پدیدار می شود.

با گسترش هسته اولیه، توسعه سکونتگاه و افزایش نیاز به منابع آب شیرین، آب انبار مرکزی (حجمی استوانه ای به قطر 12 متر و ارتفاع مخزن 8.5 متر با پوشش قوسی) در جوار مجموعه چاه تلا احداث می گردد. مجموعه پدیده های یاد شده ، نشان از ارتباط تنگاتنگ انسان و عوامل طبیعی در فرآیند رشد و توسعه سکونتگاه در دوره پیشین دارد.رابطه ای که با گسترش روز افزون ساختار بافت و کاهش منابع  آب در دسترس و تکنولوژی های جدید بر هم خورده و ویژگی های ارگانیک آن تحت تأثیر عوامل جدید قرار گرفته است.

بنابر آنچه گفته شد؛ در بررسی دوره بندی توسعه و تکوین بافت قدیم و جدید، سه دوره قابل بازشناسی است:

  • بافت تاریخی روستا که شامل هسته اولیه و بخش متأخر پیش گفته بوده و در حدفاصل کوه شهر و دریا و در امتداد خط ساحلی با عرض متوسط 170 متر و طول تقریبی یک کیلومتر شکل گرفته است.
  • ساخت و ساز های جدید بخش جنوب شرقی که به صورت پراکنده دردامنه تپه ها و زمین های مسطح اطراف شکل گرفته که موجب جهت دهی توسعه اصلی روستا در بخش لافت جدید گردیده است.
  • ساخت و ساز های بخش شمالی که در سطح محدودتر و با پراکندگی بیشتر نسبت به ساخت و ساز های جنوب شرقی و در شیب تپه ماهورها شکل گرفته است.

تقسیم لافت به دو بخش جدید و قدیم ، سیمای عمومی متمایزی را در هر بخش ایجاد نموده است.در بررسی سیمای عمومی بافت تاریخی ،می توان به پدیده های  زیر توجه نمود:

  • ساختار خطی و سازماندهی محوری بافت در راستای خط ساحلی و با جهت گیری فضاهای مسکونی رو به سمت دریا.
  • بافت نیمه متراکم فضای شهری (که در مقایسه با بافت های تاریخی موجود در مناطق گرم و خشک، به دلیل نیاز به بهره مندی از کوران هوا،گشودگی بیشتری را در اجزای بافت پدید آورده است.
  • رنگ اخرایی غالب در سیمای کلی سکونتگاه زمینه مناسبی را جهت شاخص شدن بدنه های سفیدرنگ بناهای مذهبی بوجود آورده است.
  • بادگیرهای بلند و حجیم که ترکیب این عناصر عمودی شاخص با گستره آرام دریا، چشمانداز و منظر منحصربفردی را به لافت بخشیده است.
  • عرض نسبتاً کم معابر و ساختار ارگانیک بافت
  • ساختار یک طبقه فضاهای مسکونی

“ساختار معماری”

بافت شهر لافت از مجموعه ای از واحدهای همسایگی شکل گرفته است. این واحدها، سکونتگاه های نیمه درونگرا و یک طبقه ای هستند که چیدمان فضایی ساده ای در آن لحاظ شده است. سازماندهی فضایی در هر مجموعه مسکونی به گونه ای است که فضای نیمه باز(ایوان) در مقایسه با فضاهای موجود در واحدهای مسکونی فلات مرکزی ایران، بیشتر بچشم می خورد. واحدهای مسکونی لافت ،خانه های تک ایوانه و یا دو ایوانه ای هستند که به ترتیب یک یا دو ضلع از حیاط مرکزی را به خود اختصاص داده اند. ایوان در این منطقه، از سایر نواحی ایران بزرگتر بوده و فضایی بسیار مهم در بنا محسوب می گردد.در فصول گرم که مدت آن حدود نیمی از سال است ، اغلب فعالیت های روزمره در داخل ایوان انجام می شود.(هر چند در حال حاضر،با ورود تأسیسات سرمایشی جدید ، این ایوان ها دستخوش تغییرات کالبدی قرار گرفته و کاربرد اقلیمی خویش را تا حد زیادی از دست داده اند.)

جهت استقرار ایوان اصلی به گونه ای است که حداکثر بهره مندی از باد مطلوب حاصل شود.کشیدگی این ایوان در راستای شمال شرقی-جنوب غربی است که دامنه تغییری در حدود 30 درجه دارد. این ایوان ها طاق های قابی تخت و ساده ای هستند که عموماً 3 تا 5 قاب داشته و نمایی هماهنگ به جبهه اصلی بنا بخشیده اند.

حیاط مرکزی به عنوان کانون سازماندهی فضا در قیاس با خانه های مسکونی فلات مرکزی که عموماً ساختاری مستطیلی و منظم دارند، فضایی چندضلعی و غیرمنظم است که بنا به موقعیت استقرار عناصر فضایی خانه شکل گرفته است. دسترسی به حیاط مرکزی به دو صورت انجام می گیرد:

  • الف- ارتباطات داخلی: این ارتباط از طریق بازشوی اتاق ها(در- پنجره ها) برقرار می شود و ارتباط فضای باز و بسته را تأمین می کند. بر خلاف فضاهای موجود در فلات مرکزی، بازشوها مساحت کمتری از بدنه داخلی بنا را به خود اختصاص داده اند. در مقابل تعدادی بازشو رو به معابر بافت به منظور تهویه طبیعی تعبیه شده است.
  • ب- ارتباطات خارجی: دسترسی از معبر و گذرگاه بیرونی به حیاط مرکزی از طریق ورودی اصلی خانه صورت می گیرد. این ورودی ها، عموماً بی هیچ واسطهای ارتباط بیرون و درون را تأمین می نمایند، هرچند در برخی از واحدهای مسکونی دسترسی یه حیاط به واسطه قرارگیری اتاق هایی در طرفین، از طریق دالان کوتاهی تامین می شود.

مهمترین عناصر کالبدی ورودی عبارتند از: سردر، لنگه، پله، سطح شیب دار (تصویر .سردر ها اغلب به صورت احجام بیرون زده و گاه فرونشسته ای هستند که در دیوار بیرونی ایجاد شده اند.برخی سردرها صورت مفصلی داشته و خود به صورت حجم طراحی شده  دارای پله، درگاه، سطح شیب دار و پیرنشین هستند.

در مقام تحلیل سازماندهی فضایی، فضاهای زیستی، اتاق هایی با عمق 3 متر هستند که در پس ایوان شکل گرفته اند.به منظور بهره گیری از ظرفیت های اقلیمی این فضاها شامل اتاق بادگیر،اتاق مجلسی ، اتاق های نشیمن و خواب ،آشپزخانه، انباری و سرویس های بهداشتی می باشد. (لازم به ذکر است که به دلیل بالا بودن عمق آبهای تحت الارضی،فضاهای زیرزمینی وجود ندارد.)

کیفیت فضایی اتاق ها – غیر از اتاق بادگیر – الگویی ساده و مستطیلی داشته که به منظور بهره گیری حداکثری فضا، سهولت اجرای سطوح گچی و تنوع بصری، طاقچه هایی در آن تعبیه شده است.

در قیاس با فضاهای یاد شده، اتاق بادگیر به واسطه عملکرد اقلیمی قابل توجه خود، در رده ای بالاتر از این فضاها قرار می گیرد. اتاق زیر بادگیر مطلوب ترین فضای خانه در طول روز است و از آن برای استراحت یا جمع شدن اعضای خانواده یا به عنوان اتاق مهمان استفاده می شود. سطح زیرین تیغه های بادگیر پایین تر از سقف اتاق قرار داشته و در بیشتر موارد کانال بادگیر تنها بر روی بخشی از اتاق بادگیر قرار می گیرد.این اتاق به واسطه کفپوش ، نقاشی ازاره ها و تزیین رف ها از دیگر اتاق ها متمایز بوده و این تمایز ،احساس فیزیکی متفاوتی در فرد زیر کانال در مقایسه با بخشی دیگر از همان اتاق ایجاد می کند.

تقسیم بندی ظاهری بادگیرها اغلب بر حسب تعداد دهانه های بادگیر و چشمه های آن صورت می گیرد.بادگیرهای دو طرفه و چهارطرفه دو گونه عمومی بوده که در یکی از کنج های واحدهای مسکونی قرار گرفته است.بادگیر های دو طرفه به منظور مکش بیشتر هوای مطلوب،جهت گیری در راستای شمال شرقی به جنوب غربی دارند در حالی که برای بادگیرهای چهارطرفه این امکان از هر چهارجهت اصلی وجود دارد.

بادگیرهای لافت (که عموماً در زمینه 3*3 متر قرار گرفته اند.)جز یک مورد پوشش مسطح داشته و در قیاس با بادگیر های فلات مرکزی ایران ،ساختاری حجیم و ارتفاع کمتری را به خود اختصاص داده اند.فرم خارجی بادگیر ها به سه بخش پوشش،دهانه و تزیینات بالایی چشمه ها تقسیم می شوند. بادگیرهای چهارطرفه از نظر فرم خود به تک چشمه ای ، دو چشمه ای و سه چشمه ای قابل تقسیم اند.بادگیرهای تک چشمه ای، کوتاهترین و بادگیرهای سه چشمه ای بلندترین نمونه ها هستند.از سویی دیگر بادگیرهای چهارطرفه دو و سه چشمه ای در قیاس با نمونه های دو و یا سه طرفه تزیینات بیشتری دارند.در طبقه بندی تزیینات موجود در واحدهای مسکونی ،اکثر نقوش تزیینی منحصر به بادگیرها و درب ورودی خانه ها بوده و داخل بنا ،تزیینات چندانی به چشم نمی خورد.
علاوه بر اجرای تزیینات با گچ،بدنه های ساختمان با اندود گچی و در قسمت هایی با کاهگل پوشانده شده است. به دلیل عدم دسترسی به چوب مورد نیاز، اجرای ساختمان با مصالح بنایی(سنگ های مرجانی در دسترس) با جرم حرارتی بالا صورت گرفته است.پوشش های سقف از چوب چندل می باشد که روی آن را با کاهگل پوشانده اند.

“مساجد لافت”

مسجد در جزیره قشم و به تبع آن در لافت ویژگی های خاصی دارد که به آن شخصیت متمایزی در قیاس با سایر مناطق فلات مرکزی می بخشد. از مهمترین موارد آن می توان به شبستانی بودن آنها و تقسیم فضا به دو شبستان زمستانی و تابستانی، پوشش های تخت، سادگی تزئینات بکار گرفته شده و آرایش فضایی خالص اشاره کرد. در این مساجد، شبستان تابستانی به سبب ویژگی های اقلیم با محیط اطراف خود ارتباط مستقیم دارد. این ارتباط که از طریق ایوان و بازشوهای وسیع برقرار می شود، نمایی هماهنگ به جداره اصلی بنا می بخشد.در مقابل، شبستان زمستانی با ساخت دیوارهایی در پیرامون خود از محیط اطراف خود جدا می گردد. استفاده از تک منارهای رفیع از دیگر وجوه تمایز مساجد قشم و به تبع آن لافت به شمار می رود. از دیگر ویژگی های بارز مساجد لافت، عدم اختصاص فضایی ویژه به بانوان است که دلیل آن را می توان ناشی از ویژگی های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی دانست.

یکی از نمونه های جالب توجه مساجد لافت، مسجد حضرت عمر(رضی) است که در میان ساکنان به مسجد تابی( توابی) مشهور است. همانند سایر مساجد بافت تاریخی، مسجد از دو شبستان تابستانی در بخش غربی و شبستان زمستانی در بخش شرقی و یک صحن در میانه فضا تشکیل شده است. شبستان تابستانی به گشودگی به سمت دریا دارای منظر منحصربفردی است  که آنرا از دیگر مساجد لافت جدا می سازد. این شبستان، فرمی مستطیلی با ابعاد تقریبی 11* 6 متر اسات که با امتدادی غربی- شرقی در بخش غربی شبستان زمستانی قرار گرفته است. نمای خالص ایوان آن که مجموعه ای بهم پیوسته از قاب بندی های ساده  است، یادآور الگوهای معماری مدرن است. پوشش تخت  این شبستان توسط ستون های سنگی افراشته نگاه داشته شده است.

در بخش شرقی مسجد، شبستان زمستانی با فرمی مستطیلی و ابعاد تقریبی 12* 8 متر قرار گرفته است. فضایی ساده و مجرد که 6 ستون سنگی پوشش تخت چوبی آسمانه را بر فراز دیوارها نگاه داشته اند. محراب گچبری شده که در بخش جنوب غربی شبستان دیده می شود، طراحی بسیار ابتدایی دارد. نمونه دیگری  از این محراب در شبستان تابستانی مسجد دیده می شود. خطوط تزئینی بی تکلف محراب تاکیدی است برسادگی و خلوص فضایی حاکم در فضاهای داخلی مسجد. از مهمترین جاذبه های این مسجد می توان به درب تاریخی و بسیار زیبای آن اشاره کرد که بنا به گفته اهالی از کشورهای عربی خریداری و در محل نصب شده است.

” تزئینات”

تزئینات وابسته به معماری در ابنیه بافت تاریخی لافت را می­توان به دو دسته عمده تقسیم کرد. تزئینات روی بدنه بناها و تزئینات مربوط به درب­ها و پنجره­ها. تزئینات بدنه­ها که اغلب بر روی بادگیرها و یا لبه­ دیوارها کار شده­اند، اشکال ساده و متنوعی هستند که با الهام از تزئینات معمول در حوزه­های همجوار و مناطق هم فرهنگ پدید آمده­اند.

 ساختار بادگیرها متأثر از داخل فلات ایران است اما تزئینات آنها به تناسب فرهنگ و اقلیم بوجود آمده­اند. نقوش هندسی و منحنی­هایی شبیه به اسلیمی­های بسیار ابتدایی، نقوش ستاره و هلال ماه، نقوش شمسه مانند کنگره­های ساده که بصورت ساده تری اجرا شده اند، از نمونه نقش­های به­کار رفته در آنهاست. سقف بادگیرها در مواردی مزین به نقوشی است که حالتی افراشته و رو به بالا دارد .

اغلب این تزئینات را می­توان تحت تأثیر هنر شمال آفریقا، و حوزه شبه قاره هند و همچنین فلات ایران دانست. چرا که جزیره قشم و بندر گاههای آن با شبه قاره هند و بنادر تاریخی افریقا بسیار در ارتباط بوده­اند. قوس­های تزئینی را که ترسیمی خطی از گنبدهای اسلامی و هندی هستند، در اغلب بادگیرها می­توان مشاهده کرد. طراحی و اجرای این تزئینات نیز به شکل بسیار ساده و اغلب نادقیقی بوده و سادگی آنها نوعی بدویت توام با اصالت را تداعی می­کند.در میان این تزئینات به خلاقیت­ها و نوآوری­های بومیان و استادکاران محلی نیز می­توان برخورد کرد که سعی داشته­اند فرزند زمان و مکان خود باشند. مانند نقوش خطی که بر روی اندود گچی از ساعتی دیواری و یا طرحی از یک گنبد را نقش کرده­اند.

            از دیگر تزئینات در ابنیه می­توان به پنجره­های مشبک اشاره کرد که به صورت قطعات جدا گانه که اصطلاحاً “کلید یا واگیر” گفته می­شود، کنار هم چیده شده­اند و یک سطح مشبک را بوجود آورد. نوع ساختار و مصالح آنها از معاصر بودن این عناصر تزئینی حکایت می کند. در برخی از این پنجره­های مشبک، ترکیبی از چند سبک و سلیقه را می­توان دید. نقشه شمسه بالای پنجره و یا درب با استفاده از مصالح بنایی در درون دیوار ساخته شده­اند و نقش آن تقلیدی کامل از شمسه­ها و نقش گره چینی چوبی معمول در معماری ایران است.

            عمده مصالح بکار رفته در ساخت تزئینات بدنه­ها،گچ است که در ترکیب با چوب و بدنه آجری کار شده­اند، اما می­توان مصالح جدیدی مانند سیمان و بلوک­های بتونی  را در این  تزئینات مشاهده کرد، اما در برخی از خانه­های مسکونی، می توان مصالح مصنوعی را یافت که تداعی کننده مصالح بنایی می باشد. در برخی از این نمونه­ها، نقوش با استفاده از پلی استایلن (یونولیت) ساخته شده­ و با اندود، نمایی سیمانی به آن داده­اند اما نقوش بکار رفته تقلیدی از نقوش اصیل هستند.

از دیگر عناصر تزئینی ویژه در بافت تاریخی لافت ، درب­های چوبی پر تزئین خانه­های مسکونی است. در این درب­ها که به شیوه منبت چوب تزئین شده­اند، می­توان تکنیک­های ساخت درب­های معماری ایرانی و نقوش متأثر از فرهنگ بومی و شبه قاره را ردیابی کرد. یکی از نمونه­ها، درب چوبی مسجد حضرت عمر(ع)  است. نقوش گل و برگ بکار رفته در آن، تاثیر پذیری هنر تزئینی نواحی شمالی خلیج فارس را از هنر هندی نشان می دهد. برخی از اهالی معتقدند که این درب به از خارج از قشم آورده شده و در مسجد نصب شده است. با اینکه اعتقاد بر این است که این درب از آفریقا حمل شده است، اما می توان نشانه­های واضح و آشکاری از هنر تزئینی هند و تأثیرات فرهنگ آریایی را  در آن دید. گل­های دوازده پر دور گل میخ­ها، گل و برگ­هایی که به صورت تکرار شونده و قرینه بر روی چهار چوب لنگه­های درب کار شده است، تماماً هنر شرقی شبه قاره را نمایان می­کند.

نمونه های ساده تری از درب های تزئینی را می توان در بافت تاریخی مشاهده کرد. این درب هاکه بیشتر متأثر از فرهنگ و هنر بومی هستند، با طرحهای ساده قاب بندی و نقوش خطی تزئین شده اند.نقوش صلیبی شکل و خورشیدی­های دوازده پر در میان قاب بندی سادۀ قوس تیزه­دار با گل میخ­های چند ردیفی از دیگر نمونه­های تزئینی در یکی از درب­های خانه­های مسکونی است. هنر و نقوش وارداتی این نمونه چه در رنگ و چه در نقش را می­توان ردیابی کرد.

 در خاتمه مطلب می توان اذعان نمود که اگرچه، خانه­ها و ابنیه بافت تاریخی لافت را از لحاظ آرایه های تزئینی می­توان از انواع کم تزئین و شاید بی تزئین -در مقایسه با خانه­های تاریخی سایر مناطق ایران- دانست، اما این اثر ناشی از اقلیم و فرهنگ منطقه است که تحت تاثیر اندیشه، سلیقه و نوع نگاه ساکنان و معماران منطقه در معماری بروز یافته و به خلاصه­ترین وجه بازتاب تفکرات ساکنان لافت می باشند.

“سازه و تکنیک های ساخت”

بر مبنای پایش (مانیتورینگ) صورت گرفته در بناهای لافت و  بر اساس مصاحبه با معماران بومی، اساس سیستم های سازه ای منطقه را می توان بهره گیری از سیستم های تیرپوش ( تخت ) دانست که مبتنی بر کاربرد دیوارها و ستون های باربر و پوشش های تخت تیرپوش می باشد. هرچند در برخی نمونه ها، کاربرد سیستم های طاقی با استفاده از مصالح سنگ و گچ مشاهده می شود که از  مهمترین نمونه های آن سردر ورودی قلعه پرتغالی ها (قلعه نادری) است.

ساخت بنا با پی سازی بدون خاکبرداری و تنها با برداشتن لایه رویی خاک و سپس سنگ چینی با استفاده از ملات گل شروع می شده است. تداوم این سنت تا زمان معاصر ثابت مانده، هرچند در حال حاضر، ملات ماسه سیمان جایگزین ملات گل گردیده است. ساختار صخره ای و سختی سنگ بستر موجود در منطقه و ساختار عمومی یک طبقه بناهای مسکونی از مهمترین دلایل حذف نظام پی سازی رایج در سایر مناطق ایران در سکونتگاه های قشم و از آن جمله لافت به شمار می رود.

 جهت سنگ چینی و ساخت دیوارها و ستون های باربر از مصالح بوم آورد منطقه – سنگ های مرجانی- که به قطعات تقریبا منظم شکسته شده اند استفاده می شود. روش کار بدین صورت است که لایه ای از سنگ و ملات گل بر روی هم اجرا می گردند، در فرآیند سنگ چینی، سنگ های دارای سطح صاف در دو سوی دیوار و سنگ های کوچکتر و نامنظم در درون آن قرار می گیرد. دلیل این امر، سهولت اندود کردن و بهره گیری از ملات کمتر در پرداخت رویه بیرونی دیوار می باشد.

تیرهای اصلی بکار رفته در بنا، به عنوان اجزای باربر افقی که در پوشش سقف اتاق ها و ایوان ها بکار گرفته شده است، از جمله مصالح وارداتی منطقه محسوب می شود که بر مبنای توضیح اهالی، از هند و آفریقا به قشم آورده شده اند. این تیرها از جنس چوب چندل- با مقاومت بسیار بالا در برابر رطوبت- می باشد .که جهت افزایش توان باربری بصورت ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته اند. بدین معنی که تعدادی از چوب های ظریف را بوسیله کموال- طنابی از فرآورده های درخت نارگیل- بهم بسته شده و تشکیل تیری قوی تر را می دهند که توان باربری بیشتری را دارد. همچنین طناب پیچ کردن تیر، امکان گچ اندود کردن تیر را فراهم نموده و قابلیت چسبندگی گچ به چوب را افزایش می دهد. نعل درگاه ها نیز، بسته به ابعاد بازشوها، از تیرهای کوچکتر- نظیر آنچه گفته شد- ساخته شده اند.

بررسی مصالح مورد استفاده و تکنیک های ساخت، موید این مطلب است که جزئیات ساخت سقف ها در اغلب فضاها، از جمله اتاق ها، ایوان وبادگیرها یکسان است. با توجه به مصاحبه با استادکاران محلی، سقف ها عموما مشتمل بر یک سری تیرچوبی از جنس چوب چندل با قطر حدود 7 تا 10 سانتی متر می باشند که در فواصل حدود 30 تا 40  سانتیمتری قرار گرفته اند. جهت افزایش توان باربری تیرهای اصلی، تیرهای فرعی از جنس گرده نخل- که بوسیله کموال بهم بسته شده اند- در میان این تیرها قرار گرفته اند. تیرهای فرعی دیگری نیز ، عمود بر راستای تیرهای اصلی، اساس تیرریزی پوشش سقف را تشکیل می دهند. در جهت تکمیل جزئیات اجرایی پوشش بام، لایه ای از حصیر بافته شده از برگ های خرما و عایق بندی نهایی بر روی تیرها، قرار می گیرد. عایق بندی سقف ها که از روی حصیر آغاز می شود، شامل یک لایه ملات گل و دو لایه کاهگل می باشد که بر روی یکدیگر قرار گرفته و ضخامتی در حدود 25 تا 35 را تشکیل می دهند.

از دیگر جنبه های منحصر بفرد تکنیک های ساخت بنا در لافت، پله ها هستند. تکنیک ساخت پله، در واقع همان تکنیک ساخت تیرهای چوبی هستند که بر پایه یک دیوار بنایی به شیوه مشابه ساخت دیوارها، اجرا شده و کف پله های سنگی بر روی آنها قرار می گیرد. این تکنیک منحصربفرد در واقع نشانی مهمی از اصالت استادکاری معماری است که بر مبنای داشته های معماری و مصالح در دسترس تکوین یافته است.

بادگیرها، به عنوان عناصر شاخص بافت تاریخی، از دیگر عناصر موجود در بناهای مسکونی است که تکنیک های ویژه ای در ساخت آنها دیده می شود. پیکره عمومی بادگیر در تداوم سنت ساخت دیوارها، دیواره ای سنگ چینی شده است که توسط ستونهایی از چوب چندل مهار شده اند. بعبارت دیگر، در ساخت بادگیر ها، ستونهای چوبی در چهار طرف، نقش کلاف و دیواره بادگیر از جنس سنگ های مرجانی است، هر چند   علاوه بر کلاف اصلی بادگیر، تیغه میانی بادگیر و مهاربندهای بکار رفته در این تیغه، سازه ای چوبی از جنس چوب چندل دارد. فاصله بین تیرهای چوبی با گرده نخل پوشیده شده است. این گرده نخل ها توسط کموال به تیرهای اصلی متصل گردیده و روی آنها با گچ اندود، پرداخت شده است.

بنابر آنچه گفته شد، تکنیک های ساختی که در بناهای بندر لافت به کاررفته است، متاثر از مواردی گوناگونی است،که از جمله مهمترین آنها می توان به محیط طبیعی و مصالح در دسترس اشاره کرد. نشانه بارز این امر، کاربرد قطعات سنگ مرجانی به عنوان جزئی از واحد های بنایی و ملات گل در ساخت دیوار ها و دیگر عناصر باربر عمودی است. عامل دیگر ، استفاده از چوب های چندل  وارده شده از آفریقا برای پوشش سقف ها و جنبه سوم وجود درختان نخل در این منطقه و مناطق مجاور می باشد. عوامل ذکر شده در کنار خلاقیت هایی استادکاران بومی منجر به شکل گیری تکنیک های ساختی شده است که از جمله محصولات آن بادگیر ها و پله ها وسایراجزای معماری اند که در عین سادگی از تمامی معیارهای اصالت برخوردارند.

  • 1.تصویر هوایی جزیره قشم و موقعیت جغرافیایی سکونتگاه لافت
  • 2.نظام کلی سکونتگاه لافت
  • 3.هسته اولیه و دوره بندی رشد و توسعه بافت تاریخی  
  • 4.منظر تاریخی بافت از دید دریا
  • 5.بادگیرها به عنوان عامل اصلی نظام منظر بافت تاریخی
  • 6.بخشی از واحد های همسایگی همجوار با مسجد ابوبکر به عنوانحوزه اصلی مطالعه
  • پلان خانه شماره 7.31
  • نمای شرقی (رو به معبر اصلی) خانه شماره 8.31
  • 9.مقطع A-A خانه شماره 31
  • 10.مقطع B-B  خانه شماره 31
  • پلان خانه شماره 11.36
  • 12.مقطع C-C خانه شماره 36
  • 13.مقطع D-D خانه شماره 36
  • پلان خانه شماره 14.42
  • 15.مقطع F-F خانه شماره 42
  • 16.مقطع E-E خانه شماره 42
  • 17.پلان مسجد حضرت عمر (رضی)
  • 18.مقطع G-G مسجد حضرت عمر(رضی)
  • 19.مقطع H-H مسجد حضرت عمر(رضی)
  • 20.نمای مسجد حضرت مسجد حضرت عمر (رضی)
  • 21.نمونه هایی از الگوهای بادگیر موجود در بافت.
Share with others :
Follow us on Instagram
[instagram-feed id="2139073910"]

Categories

دسته بندی

بستن