Posted in :Uncategorized @fa
Author:administrator
مارس 9, 2019
بدون دیدگاه
هنگامی که جنگهای بین ایران و عثمانی موقعیت ناامنی برای تبریز، اولین پایتخت حکومت صفوی به وجود آورده بود، قزوین که یکی از قدیمیترين شهرهای ایران بوده و بر روی یکی از اصلی ترین مسیرهای جادۀ ابریشم واقع بود و شاید به لحاظ اقلیمی نیز شباهتهای زیادی به تبریز داشت، به عنوان پایتخت برگزیده شد. شاه طهماسب صفوی پس از استقرار دولتخانه در باغ جعفرآباد و در کنار میدان اسب که فضایی واسط بین بازار و دولتخانه بود، بنا به ماهیت مذهبی حکومت صفوی نیاز به ارتباط قوی شهری بین دولتخانه و مسجد جامع به عنوان مرکزیت مذهبی و مقبرهي شاهزاده حسین به عنوان مهمترین زیارتگاه شیعیان در منطقه را احساس میکرد. به همین دلیل دستور احداث خیابانی بین دروازهي زیبای عالیقاپو به عنوان ورودی مقر سلطنت و مسجد جامع را صادر کرد و برای ایجاد ارتباط مناسبتر بین مسجد جامع با این خیابان سردری جدید و نزدیک پنجاه متر جلوتر براي مسجد جامع احداث شد و از این طریق در انتهای خیابان سپه میدانی شکل گرفت که در یک سوی آن بازارچهای قرار داشت که به دروازهي راه ری منتهی میشد و در سوی دیگرش مسجد جامع قرار داشت و اين خیابان آن را به دولتخانه ارتباط میداد. در همین دوره در ضلع شمالی میدان آب انبار عظیمی نیز احداث شد. مهمترین مسئلهای که در مطالعات تاریخی این خیابان مطرح بود، عبارت بود از اين كه:
آنچه مسلم است و در اکثر سفرنامهها نیز ذکر شده است، طول خیابان حدود 700 متر بوده یعنی انتهای جنوبی خیابان همان جایی است که در زمان قاجار مهمانخانه را احداث کردهاند. اما در مورد عرض خیابان باید به استقرار آب انبار دورهي صفوی توجه کرد. در صورتی كه فاصلهي بدنهي آبانبار تا محور مرکزی خیابان که همان محور سردر عالی قاپو را به صورت قرینه در جهت مقابل فرض کنیم، عرض خیابان 58 متر خواهد بود که با توصیفهایی که در سفرنامهها انجام شده، همخوانی دارد. چرا که عرض زیاد خیابان چنان بوده که بسیاری از محققان خیابان را با میدان اسب یکی میدانستهاند. اما عرض فعلی خیابان در اثر دو دوره تجاوز به خیابان، به میزان فعلی رسیده است. اولین دورهي تجاوز دورهي قاجار است که از عرض خیابان به اندازهي یک رديف مغازه از دو طرف کم میشود و به 40 متر میرسد. آخرین دورهي کاهش عرض خیابان مربوط به دورهي پهلوی اول است و فقط در ضلع شرقی خیابان اتفاق افتاده و عرضی در حدود 3 متر، از خیابان کاسته ميشود.
نکتهي مهم دیگر کارکرد خیابان می باشد بنا به اشارۀ اکثر سفرنامه نویسان در دو سوی خیابان، باغهای بزرگی قرار داشته که با دیوارهای کوتاهی از خیابان جدا میشده است. بنابراین می توان تصور کرد که حداقل قسمتهای شمالی خیابان که نزدیک کاخ های سلطنتی بوده فاقد بدنه تجاری بوده و دكاكين درالگوی سنتی خود يعني داخل بازار و بازارچهها قرار داشتهاند. در داخل باغهای اطراف خیابان نیز خانههای اشراف قرار داشته، بنابراین احتمالاً در دو طرف خیابان بدنههایی ساده وجود داشته است که جابجا با سردرهایی با شکوه آراسته شده بود. از سوی دیگر بنا به اشعار عبدی بیک در دو سوی خیابان ردیفی از درختان چنار وجود داشته که به نظر میرسد درختان چنار تنومندی که در عکس های متعلق به دورهي قاجاريه دیده میشدند، همان درختان دورهي صفوی هستند که متأسفانه همگی در دورهي پهلوی اول بریده شده و درختانی که امروزه در خیابان به چشم میخورد، عمدتاً متعلق به سال های اخیر میباشد.
عناصر ساختمانی شاخص خیابان که از دورههای تاریخی به جای مانده شامل مسجد جامع که با آثاری از دوره ساسانی عمدتاً متعلق به دورهي سلجوقی است. سردر عالی قاپو متعلق به دورهي صفوي، مسجد- مدرسهي شیخ الاسلام متعلق به دورهي قاجار، آب انبار صفوی، بازارچه آجری قاجاری، حمام قاجاری و هتل ایران كه متعلق به دورۀ پهلوی اول است را می توان نام برد. همچنین پی ساختمان مهمانخانه در جنوب میدانچهي روبروی مسجد جامع نیز قابل دسترسی است. کف سازی سنگی دورهي صفوی و کف آجری دورهي قاجار در زیر کف موجود در پی سونداژهای انجام شده کشف شد.
اما مسئله ارتباط قسمت شمالی خیابان با بازار و میدان اسب چگونه بوده است؟ قطعاً خیابان بنبستی نبوده که در انتهای آن سردر عالی قاپو قرار داشته است. این خیابان میبایست به شیوهای میدان اسب و بازار متصل می شده تا مثلث حکومت، بازار و مذهب معنی کالبدی بیابد. تنها امکان وجود یک گشایش در روبهروی سردر عالی قاپو است که حد غربی آن در امتداد ضلع شرقی میدان اسب باشد تا با معبری ارتباطی مستقیم بین میدان اسب و خیابان برقرار گردد.
آخرین ویژگی تاریخی قابل بحث خیابان سپه، تغییرات شدید دوران پهلوی اول میباشد. در این دوره علاوه بر قطع درختان چنار خیابان و دست اندازی انجام شده به سطح خیابان که ذکر آن رفت، با تخریب بنای زیبای مهمانخانه، امتداد خیابان به سمت ایستگاه راه آهن به سمت جنوب ساخته شد. چنان که امروزه حدود 100 متر از خیابان سپه قدمتی رضاشاهی دارد. از سوی دیگر حجم زیاد ساخت و ساز در بدنههای خیابان به اين دلیل که خیابان سپه مهمترین امتداد شمالی- جنوبی شهر بود، موجب شده تا عمدتاً شخصیتی رضاشاهی به خود بگیرد، اگرچه در دورهي پهلوی دوم و پس از انقلاب نیز تعداد قابل توجهی بنا در بدنهي خیابان ساخته شد، اما جز معدودی بنای سالهای اول پهلوی دوم که عملاً شخصیتی رضاشاهی داشتند، سایر بناهای ساخته شده در این سالها یا دارای معماری خنثی بوده و یا حتی بیانگر معماری بیارزش بودهاند.
در طراحی یک فضای شهری تاریخی همیشه دو مسئله اساسی وجود دارد؛ اول شناخت، احیا و خوانا کردن مفاهیم ارزشها و وقایع تاریخی، چنان که مخاطبین که استفادهي کنندههای فضای تاریخی میباشند در هر سطح فرهنگی که هستند، قادر باشند به بخشی از این اطلاعات دسترسی پیدا کنند و مسئلهي دوم حل مشکلات و آسیبهای شهری در قالب احیای این فضا میباشد. در بهترین حالت همسو شدن این دو مسیر یعنی استفاده از مفاهیم تاریخی و عادات و خاطرات شهری مردم در حل مسائل امروزی موفقیت یک طرح مرمت شهری را تضمین میکند.
در بخش اول این مقاله مفاهیم و ارزش های تاریخی این خیابان به اجمال توضیح داده شد، اما خیابان سپه امروزی به عنوان مهمترین شریان شمالی- جنوبی شهر قزوین که در ساعاتی از روز بخش مهمی از بار ترافیکی شهر را به عهده دارد، محل استقرار کاربریهای بسیار متفاوتی است که طیف وسیعی از عملکردها را از جمله میوه فروشیها و بقالیها گرفته تا دکانهای مداحي، عیتقهفروشی و مصالح فروشی را شامل میشود. در این خیابان حجم قابل توجهی کاربریهای اداری و خدماتی نیز به صورت پراکنده وجود دارد. همچنین فشردگی و ارزش تجاری خیابان از شمال به جنوب افزایش پیدا میکند. علاوه بر این، خیابان سپه محل حضور لایههای اجتماعی بسیار متفاوتی است که از طبقات بالای اجتماع فرهنگیان، پزشکان و … را شامل شده و تا خرید و فروش مواد مخدر و حتی ولگردانی را که شغل معینی برای شان نمیتوان تصور کرد، در بر میگیرد.
با چنین توصیفی طراحی در این خیابان به هیچ وجه نمیتوانست به احیای دانههای با ارزش معماری و احیاناً بدنه سازی خیابان که آن هم به دلیل مالکیت خصوصی مغازه ها معلوم نبود تا کجا موفق باشد، محدود شود. به همین دلیل در این طرح با تکیه به سابقهي تاریخی خیابان و وجود دانههای با ارزش تلاش شد تا یکی از مهمترین مفاهیم شهری که امروزه شهر قزوین فاقد آن میباشد، در این محل شکل داده شود. بنابراین با مجموعهي خیابان به عنوان یک فضای شهری برخورد شد. فضای شهری نه به عنوان محلی برای عبور یا تهیهي مایحتاج بلکه فضای شهری به عنوان محلی برای مکث، ارتباط برقرار کردن با تاریخ و ارتباط برقرار کردن با مردم و جریانهای واقعی روز شهر، و کوتاه اینکه محلی برای شکلگیری فضای اجتماعی. واضح است که سابقهي تاریخی همیشه در موفقیت چنین مفاهیمی نقش مثبت بسیار زیادی را به عهده دارند. به همین دلیل هم زمان به چند مفهوم توجه شد، اول بستر خیابان که در حال حاضر به شکل یک خیابان کاملاً معمولی تبدیل شده است. این بستر میبایست چنان تغییر شکل مییافت که نه تنها تمام لایههای تاریخی گم شده در زیر خود را خوانا کند، بلکه با ایجاد یک فضای متفاوت پتانسیل کافی برای تغییر در بدنهها و کاربریها را نیز به وجود آورد. دوم تغییر کاربری بود، این فعالیت که میبایست خصلتی تدریجی و تشویقی داشته باشد و به هیچ وجه با قوانین امروزی قابل اجرا نیست، وظیفهي دور کردن فعالیتهای نامربوطی چون مصالح فروشی، موتور سیکلت فروشی و امثالهم را از یک سو و تشویق فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت و فعالیتهایی با زمینهي فرهنگی هم چون رستورانها، قهوه خانهها، حتی هتلها و سالنها و کتابفروشیها و موزهها را از سوی دیگر به عهده داشت.
در این مقطع از طرح به سطح خیابان به عنوان محلی برای شکل گیری فعالیتهای اجتماعی و عملکردهای موضعی چون دستفروشی و مراسم مذهبی نمایشگاههای هنری و تئأتر توجه شد.
فعالیت سوم مرمت بدنه بر اساس روشن کردن و خوانا کردن دوره های تاریخی معماری خیابان بود که در طرح دقيقي پلاک به پلاک تهیه شد. نکته مهم اینجا بود که آیا در حالی که بخشهایی از خیابان جولانگاه لایههای اجتماعی بسیار فرودست و حتی بزهکاری است، چگونه میتوان مردم فرهنگی و طبقات متوسط شهر را به این منطقه کشاند. به همین دلیل به مسئله زمانهای استفاده از فضا توسط این لایهها توجه شد و مفهوم زندگی شبانه به عنوان تحریک اولیهي طرح مورد توجه قرار گرفت تا از این طریق هم در زمانهایی که این لایهها حاضر نیستند هم در زمانی که شهر به حرکت ترافیکی این خیابان نیاز ندارد، کل خیابان و میدان روبروی مسجد جامع به یک فضای شهری با حرکت پیاده تبدیل شده و با باز بودن فعالیتهای فرهنگی تفریحی چون موزهها و رستوارانها و مغازههای مربوطه و مخصوصاً باز بودن موزههای میراث فرهنگی در باغ جعفرآباد این خیابان به یک تفرجگاه فرهنگی تاریخی در سطح شهر بدل شود. بنابراین پروژهي کفسازی خیابان به عنوان اولویت اول و موتور حرکتی پروژه مطرح شد که مفاهیم درنظر گرفته شده به اجمال توضیح داده میشود.
در بخش طراحی کفسازی خیابان سپه، مهمترین مسئله اهمیت دادن به حرکت پیاده بود چراکه در گذشته به دلیل عدم تفکیک پیاده از سواره پرسپکتیو خیابان با سردر عالیقاپو از اهمیت زیادی برخوردار بوده، در حالیکه امروزه بهترین منظر در اختیار اتومبیل قرار گرفته و حرکت پیاده به گوشههای خیابان رانده شدهاند. با عریضتر شدن پیادهرو از طریق اضافه شدن مساحت ريفیوژ وسط به سطح پیادهرو و پوشاندن روی جویها امکان مشاهدۀ منظر تاریخی خیابان برای پیاده فراهم شد و در واقع از این طریق نوعی به مرمت منظر تاریخی اقدام شد. از طرفی چنانکه قبلاً توضیح داده شد، اگرچه در ساعاتی از شب کل سطح خیابان در اختیار حرکت پیاده قرار خواهد گرفت و حرکت سواره به داخل خیابان ممنوع خواهد شد، ولی در ساعات روز، وجود اتومبیل در نظر گرفته شد. به همین دلیل برای تفکیک این دو مفهوم سعی شد تا با تغییر در رنگ، جنس و کارلاژ کف دو مفهوم حرکت سواره و پیاده از یکدیگر تفکیک شوند.
در کفسازی پیاه از سنگ لیمویی آذرشهر استفاده شده است. این سنگ ظریفتر می باشد و به دلیل رنگ زرد دارای هماهنگی بیشتری با بدنهها میباشد. این سنگ با قطر 6 سانتیمتر برای پیاده دارای استحکام مناسبی میباشد.
در کفسازی سواره از سنگ اکناباد استفاده شد. که با رنگ خاکستری علاوه بر ایجاد تفاوت با حرکت پیاده به رنگ آسفالت نیز نزدیک باشد. این سنگ که یک نوع شبه گرانیت میباشد، با درنظر گرفتن قطر 10 سانتیمتر دارای استحکام مناسبی برای سواره میباشد.
در پیادهروها جهت سنگهای طولی به صورت عمود بر مغازهها درنظر گرفته شد، تا نوعی مکث را برای عابرین به وجود آورد که این کارلاژ تا اول بخش رضاشاهی امتداد مییافت ولی در این بخش سنگها به صورت حکمی استفاده شده و روی جوی پوشانده نشد تا این تفاوت در اندازۀ سنگها و نوع برخورد با جوی عابرین را متوجه تفاوت دو دورۀ تاریخی بنماید.
در مقابل سردر عالیقاپو در محلی که میبایست میدانچهای موجود میبوده به صورت کلی از سنگ طولی با عرضی بیشتر استفاده گردید تا بر میدانی که در گذشته بوده است تأکید شود، همچنین در مقابل مسجد جامع نیز همین نوع سنگ با ابعادی مشابه درنظر گرفته شد تا بر میدان و فضای شهری با اهمیت مقابل مسجد جامع تأکید گردد.
برای کفسازی کوچههایی که به این خیابان منتهی میشوند، از سنگ کیوب و از جنس گرانیت استفاده شد تا هم با مکثی که برای عابرین به وجود میآورد آنها را متوجه کوچه سازد و هم کاهش سرعت را برای وسایل نقلیه به دنبال داشته باشد، این سنگفرش تا حدود 7 متر به داخل کوچه کشیده میشود تا امتداد کوچهها را بهتر مشخص کند. کارلاژ خیابان به صورت طولی و در امتداد شمالی – جنوبی طراحی شد تا بر مفهوم حرکت در خیابان تأکید کرده و پرسپکتیو یک نقطهای را تشدید کند.
با توجه به مطالب تاریخی، در این خیابان مفهوم آب در گذشته به صورت جویی سرباز بوده که شاید خیابان نام خود را از همین مفهوم گرفته باشد. به همین دلیل برای احیای مفهوم آب در وسط خیابان مجموعهای از فوارهها که همسطح خیابان طراحی شدهاند، درنظر گرفته شد تا جدا کنندهای بین دو جهت رفت و برگشت وسائل نقلیه باشد. این فوارهها در کارلاژی از سنگ های حکمی دو مسیر رفت و برگشت سواره را از هم جدا میکند و در فواصل 5/7 متری از یکدیگر قرار گرفتهاند، که آب را به صورت پرحجم ولی کم ارتفاع به بالا پرتاب کرده و در صورتی که خاموش شوند، کف سازی خیابان کاملاً متصل بوده و وجود فواره ها احساس نمی شود. دو عدد پروژکتور نیز در میان فوارهها، همسطح کف سازی اجرا شده تا در شب، خطی از نور و آب دید را به سمت سردر عالی قاپو هدایت کند.
مفهوم تاریخی فضای سبز نیز دو ردیف درختان تنومند چنار به عنوان بدنه خیابان بوده است. به همین دلیل فضای سبز در پیادهروها با کاشتن درختان چنار در فواصل معینی احیا خواهد شد. که با محافظي چدنی سطح باغچه آن پوشش داده شده است. بعضی از درختان قدیمی که سالم باقی ماندهاند، به همان صورت نگهداری میشوند اما با محافظ چدنی گردی بر تفاوت میان درختان قدیم و جدید تأکید می گردد.
دلیل اصلی حذف باغچهها توسط محافظهای چدنی و قطع نوار سبز توسط کفسازی ایجاد ارتباط عرضی بین دو سوی پیادهرو و آزادی حرکت پیاده برای دسترسی به پرسپکتیوهای متفاوت بود.
برای نشان دادن لایههای تاریخی کف خیابان در محلهایی که سونداژها انجام شده و کفهای دورۀ صفوی و قاجار مشخص شده بود. ویترینهایی در کف خیابان طراحی شد تا عابرین بتوانند کف اصلی و تراز واقعی آنرا ببیند. این ویترینها دارای نور کافی بوده و با متنی که در کنار آن نوشته میشود، اطلاعاتی را در مورد این کف بیان میکند. در مورد باقی ماندۀ آثار پی مهمانخانه قاجاری نیز علاوه بر طراحی ویترین برای نمایش باقیمانده پی و دیوارهای ساختمان، پلان آن در کف سازی خیابان از طریق تفاوت جنس و رنگ سنگ نشان داده شد.
مبلمان شهری طراحی شده در این خیابان شامل نیمکتهایی سنگی – چوبی که در بین درختان خیابان و روبروی سردر مسجد جامع قرار میگیرند، میباشد. چراغهایی پایهدار در ورودی کوچهها علاوه بر روشنایی خیابان، بر ورودی این کوچهها تأکید میکند. همچنین چراغهایی در زیر محافظ چدنی درختان برای روشنایی در شب و نورپردازی درختان با نور ملایمی درنظر گرفته شد.
گویهای سنگی گرد تيشه خورده در پیادهروها که جداکنندۀ مناسبی بین سواره و پیاده میباشند، در فواصل 20/2 از یکدیگر طراحی گردید.
تابلوهای راهنما، سطل زباله و جعبۀ گل و گیاه در پیادهرو و جلوی مسجد جامع درنظر گرفته شد. در طراحی همۀ این اجزاء به یک نوع سادگی در طراحی و استفاده از مصالح به صورت خالص توجه شد تا بدون القای سبکی خاص با سادگی خود تفاوتی بین مفاهیم پیچیده تاریخی و عناصر مدرن ولی سادۀ اضافه شده به خیابان بهوجود بیاورد. تجربهي طراحي و مرمت خيابان سپه قزوين به عنوان قديميترين خيابان ايران ميتواند به عنوان گامي مهم در احياي فضاهاي شهري تاريخي و حل پارهاي از مسايل شهري امروز با تكيه بر ارزشهاي تاريخي مطرح شده و راه را براي انجام طرحهاي مشابه در شهرهاي تاريخي ايران هموار سازد.
دسته بندی
بستن