Posted in :دپارتمان مرمت و حفاظت | دپارتمان حفاظت و مرمت
Author:administrator
فوریه 18, 2019
بدون دیدگاه
امروزه مفهومی به نام اقتصاد مسکن نه تنها حاصل شکل گیری روابط اجتماعی و اقتصادی جدید است، بلکه به طرزی محسوس بر روند طراحی از یک سو و انتخاب خریداران نیز از سوی دیگر تأثیرگذار بوده و مجموعه ای از حواشی را در طراحی و اجرای ابنیه مسکونی بوجود می آورد که مجددا” حجم پول در گردش این اقتصاد را افزایش می دهد. این روند تأثیر متقابل دائما” در جهت تشدید قرار دارد. خریداران خانه به ندرت در طراحی خانه نقش مستقیم ایفا می کنند و ارتباط طراح و مخاطب از طریق مفاهیم شکل گرفته در این بازار بوجود می آید و کارفرمایان یا همان سرمایهگذاران نیز در چهارچوب فضای این جریان یعنی اقتصاد مسکن، سازمانها و جریانهای فرعی شکل گرفته در آن قرار دارند.
نگاهی تحلیلی به مفاهیم حاکم بر این فضا نشان می دهد، اصلاحاتی چون یک خوابه، دو خوابه، دوبلکس، پنت هاوس، پارکینگ و انباری در این جریان شکل گرفته اند. مفاهیمی که وظیفه آن ایجاد رابطه بین خریداران و بهره برداران و سرمایه گذاران و طراحان می باشد که سازمان اجرایی آن بنگاههای معاملات ملکی یا آگهی های روزنامه هاست. جالب آنکه، حتی در مواردی که در روابط دوستانه در معاملات، این بنگاهها حذف می شوند، ادبیات فوق در سر جای خود باقی می ماند. بر همین اساس می توان گفت؛ تأثیر این ادبیات بر طراحان و طراحی آنان انکارناپذیر است.
اما یا در گذشته های دور یعنی به طور مشخص دورانی که هنوز زبان معماری تاریخی وظیفه طراحی و تولید مسکن را به عهده داشته چنین ادبیاتی وجود داشته است؟ آیا مسکن مانند امروز در مقیاس وسیع تولید می شده و سپس مخاطبین خود را پیدا میکرده؟ به هرحال مردم عادی با چه ادبیاتی خانه را توصیف می کرده اند؟
آنچه از مطالعات تاریخی صورت گرفته به دست می آید این است که هیچکدام از این بناها که امروزه، عنوان معماری باارزش و تاریخی را یدک می کشند، برای فروش ساخته نشده اند، بلکه سازنده همان استفاده کننده از بنا بوده است. یعنی رابطه ای مستقیم بین بهره بردار و طراح برقرار بوده است. چنانکه در مقاله رابطه معمار و کارفرما[2] توضیح دادم وجود یک زبان که نشانه های آن که همان الگوها باشد و مفاهیم آن که مجموعه عملکردها و اهمیت و نقش این فضاهای الگویی در سازماندهی فضای خانه بوده موجب می شده تا درک نسبتا” روشنی از نیازهای سفارش دهنده در ذهن معمار به وجود آید و سفارش دهنده نیز همین درک را از آنچه در نهایت ساخته می شده داشته باشد.
این فرایند با آنچه امروزه به عنوان فرایند طراحی و ساخت می شناسیم، دارای تفاوتی اساسی و ماهوی است؛ درست مانند روندی که در سفارش یک دست کت و شلوار به یک خیاطی طی می کنیم، در مقابل آنچه موجب تولید یک دست لباس توسط برندی مشهور درگوشه ای از جهان شکل می گیرد. انتخاب و خرید آن لباس در جای دیگر انجام میشود. در روند دوم طبیعتا، طراح لباس می بایست در حالی که مخاطب مستقیم خود را نمی شناسند بر اساس مجموعه ای از داشته ها و مجموعه وسیعی از عوامل تاثیرگذار در انتخاب خریدار نظیر؛ قیمت جنس و سلایق بازاری که آن را بازار هدف می نامد، تا آخرین تحولات از زیبایی شناسی مردم- در کنار رقابت با سایر تولیدکننده ها که تولیدات مشابهی دارند- لباس مناسب را طراحی و تولید کند. هم چنین او مجبور است تا مفهومی به نام تبلیغات را به محصول خود اضافه کند تا فروش محصول خود را رونق بخشید. در این میان، تولید کننده اگرچه تاحد ممکن انتخاب خریداران را در جهت مطلوب خود سمت و سو بخشد اما در طی فرآیندی ناگزیر و ناگریز، متاثر از انتخاب خریداران می باشد.
برندی مشهور درگوشه ای از جهان شکل می گیرد. انتخاب و خرید آن لباس در جای دیگر انجام میشود. در روند دوم طبیعتا، طراح لباس می بایست در حالی که مخاطب مستقیم خود را نمی شناسند بر اساس مجموعه ای از داشته ها و مجموعه وسیعی از عوامل تاثیرگذار در انتخاب خریدار نظیر؛ قیمت جنس و سلایق بازاری که آن را بازار هدف می نامد، تا آخرین تحولات از زیبایی شناسی مردم- در کنار رقابت با سایر تولیدکننده ها که تولیدات مشابهی دارند- لباس مناسب را طراحی و تولید کند. هم چنین او مجبور است تا مفهومی به نام تبلیغات را به محصول خود اضافه کند تا فروش محصول خود را رونق بخشید. در این میان، تولید کننده اگرچه تاحد ممکن انتخاب خریداران را در جهت مطلوب خود سمت و سو بخشد اما در طی فرآیندی ناگزیر و ناگریز، متاثر از انتخاب خریداران می باشد.
مشابه فرایند پیش گفته را می توان بر پروسه ای که امروزه بر تولید انبوه خانه چه در مقیاس مجموعه سازی های بزرگ و چه در مقیاس تولید خانه توسط مفهومی که به نام بساز و بفروشی مینامیم طی می شود، اما در دوران معماری الگویی که در بستر مناسبات تولید کاملا” متفاوتی قرار داشته مسکن به صورت انبوه تولید نمی شده. البته نمونه های بسیار محدودی از مسکن سازی نسبتا” انبوه در قلعه روستاهایی که توسط متمولین با کندن یک قنات و ایجاد زمینهای کشاورزی ساخته می شده وجود داشته ولی تفاوت آن با تولید مسکن انبوه امروزی در اینجاست که بهره برداران که همان رعایا بوده اند موظف به زندگی در این بناها بوده اند و نقشی در فرآیند انتخاب نداشته اند.
اینکه معمولا” مردم خانه را برای استفاده خود یا برای فرزندان خود سفارش میدادهاند مانع از این نبوده که در شرایطی دست به فروش ساختمان بزنند این بدان معنی است که برخی به جای سفارش خانه آنرا به صورت آماده خریداری میکردهاند. تفاوت این خرید با آنچه امروزه اتفاق می افتد اولا” در حجم ناچیزآن است و دوم اینکه معمولا” خرید به صورت دست دوم و سوم انجام می شده است.
اما چنانکه در آغاز گفتم ادبیاتی برای توصیف بنا ، بنا به هر ضرورتی از جمله خرید و فروش بنا وجود داشته است. مردم عادی از اسامی الگوها[3] استفاده نمیکردهاند و الگوها، صرفا مفاهیمی برای خود معماران بوده است آنچه مردم به این فضاها اتلاق میکردند، صفات این الگوها بوده که متأثر از محل استقرار الگو در سازمان فضایی بنا و یا مجموعه عملکردهای قابل انتصاب به فضای الگویی خاص می باشد. این صفات برای عامه مردم مفهوم بوده و در درک و توصیف بنا به کار می آمده است. نکته جالب، ذکر این مطلب است که حتی در ادبیات فارسی نیز در توصیف ابنیه از همین صفات استفاده می شده است.
اما سئوال اینجاست که آیا این معماری با این الگوها و صفات محدود همه نیازهای مردم را پاسخ می داده اند؟ آیا معمار تاریخی ایران می توانسته است بر اساس این الفبای محدود گستره وسیعی از آثار معماری؛ از کاخ های شاهان و اشراف گرفته تا خانه های مردم عادی را طراحی نماید؟
به زعم نگارنده پاسخ سئوال مطروحه مثبت است. چهارصفه ها مثال روشن و بارزی از قابلیت طراحی الگویی واحد از معماری برای ساخت خانه ای محقر زواره تا کاخ های شاهان صفوی در هشت بهشت و چهل ستون اصفهان به شمار می رود. یکی ساده، ابتدایی و دیگری بزرگ تر و پیچیده تر از گونه نخست. اما نکته مهم، ماهیت یکسان هر دو بناست. در هردو بنا، چهار ایوان وجود دارد در یکی با تقسیم سه تایی و در دیگری با تقسیم پنج تایی. مثال دیگر؛ وجود الگوها و صفات فضایی مشابه در اغلب خانه های تاریخی ایران است، بگونه ای که می توان مفاهیمی چون زمستان نشین، تابستان نشین و … را در طیف گسترده ای از خانه ها؛ از خانه بروجردیهای کاشان تا خانه ای کوچک در محله درب مسجد نائین شاه نشین، مشاهده کرد. یکی ترکیبی پیچیده از تقسیم پنج تایی و چلیپا و دیگری تقسیمی سه تایی و ساده. البته طبیعی است که حوض خانه در خانه های فقرا وجود نداشته و از خانه های مردم متوسط تا اعیان به چشم می خورده و تالار آینه و چینی خانه و شربتخانه را تنها در خانه اعیان می توان جستجو کرد.
از جمله مشخصاتی که در ارزشگذاری یک بنا مؤثر بوده و میزانی برای انتخاب یک بنا برای خریدار مطرح می شده الگوهای تزئینی بوده است . از همین رو خانه ای با پنجره های ارسی، مقرنس کاری های تزئینی- گچ بری و آینه کاری و کاشی کاری به مراتب قیمت بالاتری برای خریدار داشته است، نکته جالب اینکه مردم در توصیف بنا به هر نیتی به این موارد نیز اشاراتی داشته اند.
در جمع بندی آنچه به اجمال گفته شد، می توان موارد زیر را مطرح کرد:
دسته بندی
بستن