Posted in :دپارتمان مرمت و حفاظت
Author:administrator
مارس 9, 2019
بدون دیدگاه
محدودهی جغرافیایی فرهنگی ایران یکی از کهنترین مکانهایی است که آجر در آن شکل گرفته و کاربرد آجر چنان وسیع بوده که امروزه به جرأت میتوان ادعا کرد که پیچیدهترین و زیباترین شاهکارهای معماری آجری در این محدوده وجود دارد. این سابقهی زیباییشناسانه چنان در خاطرهی مردم ایران حضور فعال دارد که امروزه با تغییرات اساسی که در صنعت ساختمان و شیوههای اجرا به وقوع پیوسته همچنان ساختمانهای زیادی با نمایی از آجر به چشم میخورند. اما به دلیل تغیراتی که در مفهوم آموزش در 70 سال اخیر به وقوع پیوسته بسیاری از مفاهیم مربوط به منطق اجرایی آجر به ساختمانهای امروزی منتقل نشده است و بسیارند ساختمانهای امروزی که به نمای آجری آراستهاند ولی از منطق اجرایی آجر بیبهرهاند و حتی میتوان گفت طراحان آنها دچار اشتباهات فاحشی نیز شدهاند.
این مقاله قصد دارد تنها به اصول ابتدایی استفاده از آجر در نمای ساختمان بپردازد. و مدارک انتقال مفاهیم معماری دورهی قاجار که چکیدهی معماری ماقبل خود بوده و مفاهیم آن به دلیل نزدیکی زمانی قابل درکتر میباشد در نظر گرفته است.
بدیهی است که به دلیل ساختمانسازی با اسکلت فلزی و بتنی و آجری سقفها با بتن و تیرآهن تنها محل استفاده از آجر در پوستههای خارجی بوده و آجر امروزه به تدریج با حضور مصالح جدید نقش سفتکاری خود را نیز از دست داده است.
روش برخورد این مقاله با جزئیات آجری ارائهی نقشههایی است که بتواند به عنوان نقشهی عمومی در نظر گرفته شود و با ارائهی جداولی که نسبتهای ممکن را در نظر گرفته حالات ممکن استفاده از جزئیات را گسترش دهد. همینجا لازم به ذکر است که در هنر معماری هیچ قاعدهای با منطق ریاضی وجود ندارد که مشمول گزارشهای درست و نادرست باشد بلکه ترکیبهایی که در این مقاله ارائه میگردد تنها حکم عمومیترین و رایجترین حالات ممکن را داشته وگرنه قطعاً در ابنیهتاریخی مواردی را میتوان یافت که درچهارچوب مطالب گفته شده نگنجد ولی میتوان این اطمینان را داشت که این موارد نادر بوده و جریان عمومی آجرکاری در دورههای سامانی و سلجوقی و حتی ایلخانی هم محتاج به تحقیق بسیار وسیعی است و هم میبایست در قالب یک کتاب ارائه گردد. از طرفی مفاهیم مطرح شده در آنها امروزه در طراحی ساختمانها مورد توجه است و نه قابل تکرار.
آجر در نمای ساختمان به چهار صورت مورد استفاده قرار میگیرد. اولین حالت آجر ساده است که در اندازههای راسته، سهقد، نیمه و کلوک میباشد آجر در این حالات هم به صورت افقی هم عمودی و هم به صورت نقوش هندسی استفاده میشود وقتی در نقوش هندسی از این اشکال آجر استفاده شود به آن معقلی گفته میشود و در حالتی که بافتهای مختلف آجری را میسازند به آن آجرکاری گفته میشود حالت دوم آجرتراش میباشد. در این شکل نقشی که مورد نیاز است روی آجر ساده ترسیم میگردد. و توسط تیشه آجر تراشیده یا هرهی نهایی دیوارها پا در کتیبهها قرار میگیرد این شیوه از اجرای آجر مخصوصاً در مواقعی مورد توجه است که از آجر مورد نظر تعداد زیادی لازم نباشد.
حالت دیگر آجر پیشبر میباشد. این شکل از آجر شباهت زیادی به آجر تراش دارد با این تفاوت که وقتی مورد توجه است که تعداد زیادی از یک شکل آجر مورد نیاز باشد. در این صورت توسط قالب خشت را از ابتدا به شکل مورد نیاز برش میزنند و سپس در کوره پخته میشود. آجر پیشبر به دلیل لعابی که هنگام خشتزنی بر روی آجر تشکیل میشود از مقاومت بیشتری نسبت به آجر تراش برخوردار است. محل استفادهی این آجر شبیه آجر تراش میباشد. حالت آخر آجر مهردار میباشد این آجر از نظر طول و عرض و ارتفاع شبیه آجر معمولی است یا این تفاوت که شکل معینی را توسط قالبی مهرگونه بر روی وجه پهنتر خشت به وجود میآورند و سپس آجر در کوره پخته میشود از این آجر در سطوح وسیع که میبایست مورد تزئین قرار گیرد استفاده میشود.
به نظر میرسد منطق پوستهی آجری تزئینی بر روی سفتکاری دیوارها از زمانی شکل گرفته باشد که هستهی باربر دیوارها خشتی بوده و پوستهی آجری علاوه بر تزئین، نقش حفاظت از خشت را نیز به عهده داشته ولی به هر حال تکمیل سفتکاری ساختمان و اجرای پوستهی تزئینی قدمتی به اندازهی قدمت خود در آجر را دارا میباشد و حتی در مواردی که سفتکاری آجری یا سنگی بوده نیز این شیوهی مورد استفاده بوده است. معمولاً برای اتصال بهتر آجر به دیوار پشتسر این دیوار را به صورت مضرس کار میکردهاند به این معنی که هر چند رج یک بار یک رج را حدود 5 سانتیمتر بیرونتر کار میکردهاند اما ملات پشتسر آجرها معمولا با گل آهک یا گچ و آهک یا گچ و خاک و در مواردی حتی گچ خالص بوده است. که هم به صورت ملات حدفاصل دیوار و پوستهی آجری را پر میکرده است. این ملات در بین آجرها نیز کار میشده است که برای بیرون نزدن ملات و امکان بند کشی نهایی از شمشهی ملات استفاده میشده است.
تقریباً در همهی نقاط ایران و تقریباً در اکثر دورههای معماری بندی را که موازی طول آجرها بوده پهنتر از بندی که موازی عرض آجرها بوده کار میشده حتی در مواردی بند عرضی را به صورت جذب کار میکردهاند. یکی از مشخصات دورههای مختلف معماری ایرانی معمولاً شکل بند بین آجرها بوده مثلاً در دورهی ایلخانی بندهای عرضی را بسیار پهن کار میکردهاند و بر روی آن مهر میزدهاند در حالی که در دورهی صفوی و قاجار بند عرضی نازکتر از بند طولی کار میشده است. در شهرهایی چون تبریز در اواخر دورهی قاجار و رضاشاهی، آجر از هر دو طرف به صورت بند جذب کار میشده است. بندکشی در نماهای خارجی مخصوصاً در محلهایی که آجرکاری تزئینی مورد استفاده قرار گرفته حدود 2 تا 3 میلیمتر گردتر از سطح آجر اجرا میشده است.
با توجه به اینکه بندکشی در گذشته با ملاتی مرکب از گچ- پودر سنگ یا ماسهبادی و سبوس گندم کار میشده است. رنگ بندکشی در آجرکاری ایرانی معمولاً کِرم روشن میباشد حتی در مواردی که بند با ملات ماسهآهک انجام میشده نیز رنگی تقریباً مشابه به دست میآمده است بند کشی با سیمان خاکستری آجرکاری را به شدت از فضای آجری ایرانی دور میکند.
یک پوستهی آجری در معماری ایرانی همچون متنی برای خواندن دارای شروع و ختم معینی است شروع این پوسته از روی زمین میباشد و به آسمان ختم میشود.
اگرچه میتوان مواردی را یافت که آجر به صورت ساده با بندهای افقی از روی زمین شروع شود اما در نماهای طراحی شده معمولاً این شروع یا با ازارهی سنگی بوده یا اگر با آجر اجرا شده به صورت هره بوده است.
این هره از سادهترین حالت که یک هرهی 10 سانتیمتری است شروع میشود تا در حالات پیچیده شکل کتیبه را به خود میگیرد و حتی این کتیبه میتواند آجر کاری شده یا دارای پوشش کاشی باشد جزئیات 1 تا 6
در معماری ایرانی سطوح بزرگ معمولاً به سطوح کوچکتر تقسیم میشوند این عمل با قاببندی دیوارها انجام میشود قاببندی تقریباً در تمام نماهای اصلی استفاده میشده و تنها در نماهای فرعی که رو به کوچههای کم اهمیت قرار داشته از این کار پرهیز میشده است.
قاببندی معمولاً تابع نظم فضاهای درونی بوده و به نوعی انعکاس پلان در نمای ساختمان میباشد. اما در دیوارهای حیاطها و یا سطوح طولانی گاهی معماران با ایجاد یک واحد تکرارشونده به یک هندسهی منظم دست پیدا میکردهاند. این قاببندیها علاوه بر خرد کردن سطوح وسیع به سطوح کوچکتر به عنوان پشت بند و در مواردی با طاقچههای گود برای سبک کردن دیوارهای قطور مورد استفاده قرار میگیرد. جزئیات 7 تا .11.
سطوح داخلی قابها هم به صورت ساده و هم با آجرکاری و در مواردی با کاشی پرمیشود پنجرهها درون این قابها به صورت تکی، دوتایی و سه تایی قرار میگیرد و در حالت ساده نعل درگاه بالای آنها به صورت آجرهای عممودی و در حالت پیچیدهتر دورتاردور پنجره با آجر از مهمترین نظمهایی که در آجرکاری وجود دارد نظم تداخل آجرهای افقی و عمودی است در بهترین و پیچیدهترین حالت رجهای عمودی و افقی به صورت خفته و راسته در هم تداخل میکردهاند. جزئیات 12
در این نماها نیز آجرکاری از منطق قاببندی تبعیت میکند ولی میتوان این مجموعه را به سه دسته تقسیم کرد. اولین دسته امتداد یافتن قاببندی به طبقات بالاتر است به علاوه اجرای هرهی نهایی بر بالاترین قسمت دیوار، در این دسته اگر قابهای عمودی نسبت به سطح افقی بیرون زده باشند معمولاً در قسمت انتهایی به صورت همبار اجرا میشوند و در واقع قاب افقی انتهایی کمی بیرونتر از سایر قابهای افقی اجرا میشود. در دومین دسته طبقهی اول به صورت یک قاب کامل به هرهی نهایی بسته میشود و طبقهی بالا مجدداً از روی آن شروع میشود. در این حالت در صورتی که ساختمان چند طبقه باشد هم میتواند این منطق در هر طبقه اجرا شود و هم میتواند طبقات اول به بعد مانند دستهی اول کار شود.
در سومین دسته طبقهی اول مانند دستهی دوم اجرا شده و طبقات بعدی بدون قاببندی و تنها با اجرای یک هرهی نهایی که در سادهترین حالت یک آجر با کمی بیرون زدگی میباشد ختم میگردد. آنچه گفته و ترسیم شد و با شواهدی از عکس مورد تأکید قرار گرفت تنها تلاشی مقدماتی است برای دستیابی به دستور زبان آجرکاری اگرچه همیشه هنرمندی میتواند با خروج از دستور زبان اشعاری هنرمندانه سراید ولی معمولاً چنین هنرمندانی قبلاً از دستور زبان آگاهی دارند.
دسته بندی
بستن