Posted in :Uncategorized @fa
Author:administrator
مارس 9, 2019
بدون دیدگاه
درهنگام ورود به شهرهاي كوچك حاشيهي كوير، شهرهايي كه بافت تاريخي آنها در توسعههاي جديد شهري گم نشدهاند قبل از اينكه خود را درون شهر احساس كنيد معمولاً به بناهاي عظيم مخروط مانندي برميخوريم كه همچون اهرام مصر پلهكاني هستند و در سطح صاف كوير يا دور خاطرهي كوه را تداعي ميكنند. اين احجام يخچال نام دارند و نشانهاي از توان تطبيق اقليمي شهرهاي گذشته است در جهت رفع نيازهايشان، نيازهايي در مقياس يخ در شهرهايي كه در تابستان پنجاه درجه سانتيگراد را در هر سال تجربه ميكنند.
ايران كشوري است با آب و هواي بري، يعني داراي اختلاف دماي بسيار زياد بين تابستان و زمستان و روز و شب ميباشد. اگر چه در نگاه اول اين شرايط براي زندگي به هيچ وجه مناسب به نظر نميرسد. اما مردم اين مناطق در طول ساليان دراز دريافتهاند كه از اين اختلاف دما به عنوان يك منبع انرژي و يك اختلاف پتانسيل استفاده كنند.
در خانههايشان با استفاده از مصالحي با خاصيت تأخير حرارتي خنكي شب را در روز و گرماي روز را در شب مورد استفاده قرار دادند و با استفاده از نفوذ موجي فصول در زمين در فصل تابستان در زير زمينهايشان از هواي بهاري استفاده كردند شايد يكي از هوشمندانهترين بهرهبرداريها از اين ويژگي آب و هواي بري، ساخت و توليد يخ در زمستان و نگهداري و بهرهبرداري از آن در تابستان باشد.
اساس كار يخچالها استفاده از هواي زير صفر در شبهاي زمستان است که با ساختن ديواري بلند و ایجاد سایه بر روی زمین شرایط برای یخ زدن فراهم میشود. شب هنگام مخصوصاً در مواقعي كه در آسمان ابر وجود نداشته باشد به علت پديدهي تابش سطح زمين دماي خود را به سرعت از دست ميدهد طبيعتاً در نقاطي كه در طول روز به علت سايه خنكتر بودهاند دما با سرعت بيشتري پايين آمده و به زير صفر ميرسد. حتي در مواقعي كه دماي هوا به زير صفر نميرسد سطح اين بخشهاي در سايه مانده قادر است به دمای یخزدگی نزدیک شود. براي تهيه يخ در محلي كه توسط ديوار در طول روز سايه ايجاد ميشود حوضچههاي كم عمقي ساخته میشده است كه با هدايت آب به اين حوضچهها يخ توليد میکردند. نكتهي بعدي ويژگي خاص آب است، كه آب 4 درجه سانتي گراد سنگين تر از آب با دماي بالاتر و پايين تر از خود است بنابراين در صورتي كه حجم قابل توجهي آب در حوضچهها قرار میگرفت با يخ زدن لايهي نازكي از آب بخش مهمي از آب 4 درجه در پايين قرار گرفته و آب خنكتر بين يخ و آب به عنوان لايهاي عايق موجب تأخير در يخ زدن كل آب ميشده است. براي غلبه بر اين پديده به دو روش عمل ميكردند؛ یا هر بار مقدار كمي آب را به درون حوضچهها وارد ميكردهاند كه تمام آن يخ زده و دوباره مقدار ديگري آب به حوضچه وارد ميكردهاند تا با اين عمل يخ سريعتر تهيه شود و يا آب را با بيل به صورت پود روي لايههاي قبلي ميپاشيدند كه در اين روش آب با سرعت به مراتب بيشتري يخ ميزده است.
بنابراين تهيه يخ كاري بوده كه از آغاز شب شروع ميشده و تا صبح ادامه مييافته درهنگام صبح يخ موجود شكسته ميشد تا به در درون مخزن یخچال ذخیره شود.
براي ذخيره يخ نخست ميبايست مخزني بزرگ وجود داشته باشد، اگر عمق اين مخزن حدود 6 متر باشد عملاً بر اثر پديدهي نفوذ تأخيري فصول در زمين در طول فصل بهار مخزن شرایط زمستانی داشته است، يعني بايد توجه داشت زمين تنها نقش عايق را ندارد بلكه با يك تأخير زماني قابل توجه يخ را در موقعيت بهتر به لحاظ دماي هوا قرار ميدهد. پس مخزني به قطري بين 8 تا 14 متر و عمق حدود 6 متر يكي از اجزاي مهم يخچال است اما براي جلوگيري از تابش آفتاب نياز به پوشش عظيم گنبدي است كه قطر جدارههاي آن قابل توجه باشد. اين حجم بزرگ تو خالي كه در بالاترين قسمت به سوراخي بزرگ منتهي ميشود چون هواكشي، هواي گرم را به خارج هدايت ميكند و هواي خنك از بخش سايه وارد فضاي يخچال ميشود. چنين حجمي ايدهآلترين بنا براي ذخيرهي يخ ميباشد.
باز ميگرديم به زمستان، كارگران پس از تهيه يخ آنها را به قطعات كوچك خرد ميكردند، چرا كه هر چه اين قطعات كوچكتر باشد فضاي خالي بين آنها كمتر شده و مقدار بيشتري يخ را ميتوان در حجم معين انبار ذخيره كرد. پس از ورود يخ به مخزن در همان لحضات سرد سپيده صبح با آب پاش بر روي آن آب ميپاشيدند اين عمل هم به حجم يخ ميافزايد هم با چسباندن قطعات يخ نسبت سطح به حجم را كاهش داده و به دوام يخ كمك ميكند. براي اينكه هنگام تابستان عمل برداشت يخ ساده تر انجام پذيرد بين لايههايي كه در هر روز تهيه ميشود يك لايه كاه میریختند و در نهايت آخرين لايه را با سطح قابل توجهي از كاهگل ميپوشاندند تا در اولين روزهايي كه گرما مردم را وادار به استفاده از يخ ميكند اين لايه را كنار بزنند و از يخ استفاده كنند اين زمان در شهرهاي مختلف متفاوت است. ولي معمولاً در خرداد ماه نياز به استفاده از يخ مطرح ميشده و نسبت به حجم يخ و ميزان استفاده، امكان وجود يخ تا آخرين روزهاي تابستان نيز وجود داشته است. باید توجه داشت بخشي از اين يخ در مدت نگهداري آَب ميشده و اين آب ميتوانسته ذوب شدن يخ را تسريع كند بنابراين در ته مخزن ذخيرهي يخ چاهي حفر ميكردند كه آب ناشي از ذوب يخ به آن هدايت شود. همچنين وجود پلكاني در مخزن براي دسترسي به لايه هاي پايين تر يخ ضروري است كه معمولاً به صورت مارپيچ در كنار بدنهي مخزن احداث میشده است.
توجه به اقلیم در بنای یخچال شامل موارد دیگری نیزمیشده است، در زمستانها وجود يك در، در بدنهي يخچال براي ورود يخ كافي است اما در تابستان وجود يك اتاقك در كنار يخچالها حكم فضايي واسط را داشته كه مانع ارتباط هواي گرم بيرون با فضاي داخل يخچال مي شده است اين فضا در كنار اكثر يخچالها قرار دارد.
سازهي یخچال همچون شكل بيروني آن ويژه ميباشد. به علت بارندگي كم در شهرهاي حاشيه كوير مصالح مورد استفاده در آن از خشت و گل بوده که به علت مقاومت فشاري كم خشت، ناچار عرض ديوارها بسيار زياد انتخاب ميشده است، چنانكه براي دهانهاي در حدود 12 متر از ديواری به قطر 2 متر استفاده میشده است. چنين عرضي براي ديوار عملاً نياز به پي را منتفي ميگرداند و در مواردي كه پي نيز وجود دارد بسيار كم عمق و به صورت شفتهي رس و آهك و یا شفتهی ماسه و آهک اجرا ميشود. ديوار اصلي تا ابتداي قوس گنبد نيز با خشت و ملات گل و حتي در مواردي با چينه اجرا ميگردد. تكنيك اجراي گنبد نيز معمولاً به صورت رگچين ميباشد در شيوهي رگچين هر رج خشت نسبت به رج زيري مختصري جلوتر چيده ميشود. براي سبكتر كردن گنبد معمولاً هر 50 سانتيمتر يا كمي بيشتر از قطر پوستهي گنبد كاسته ميشود تا در نهايت در بالاترين قسمت قطر پوسته به حدود يك خشت ميرسد اين روش اجرا موجب ميشود تا پوستهي خارجي گنبد پلهكاني شود، كه امكان بالارفتن از گنبد و تجديد كاهگل آن نيز از اين طريق فراهم ميشود.
بدنهي مخزن يخچال معمولاً از آجر ساخته ميشود و كف آن با شفتهي آهك و سنگ پوشش داده ميشود. اتاقك جانبي نيز معمولاً با خشت ساخته شده و سقف آن به صورت كلمبه يا تركين و در مواردي به صورت چهار پرگار اجرا میشود اما نمونههاي تركيب خشت و چينه نيز وجود دارد.
يخچالهايي كه ذكر آن رفت بيشتر در حاشيهي شهرهاي كويري قرار دارند اگر چه استفاده از آنها به 6 تا 8 ماه سال محدود ميشود اما به نظر ميرسد نقش ديگري نيز ميتوانستهاند به عهده بگيرند، در واقع اين تركيب حجمي شامل گنبدي مخروطي شكل و پلهاي، و ديواري بلند و طولاني ميشده كه از فواصل دور قابل رويت بوده و به عنوان نشانهاي حكايت از وجود شهر يا آبادي داشته است. جالب اينجاست در حالي كه با ورود وسايل برقي يخساز يخچالها وظيفهي عملكردي خود را از دست دادهاند اما هنوز نقش نشان شهري خود را ايفا ميكنند مخصوصاً در مورد شهرهايي چون كرمان كه شهر جديد به طور كامل بافت تاريخي را احاطه كرده اين حجم زيبا با سادگي تأثيرگذار خود نقشي جديد بهعهده گرفته است و به عنوان نشانهاي براي ورود به بافت تاريخي مطرح ميباشد.
در شهرهاي سردسير كه هم حجم بارندگي بالاتر است و هم نياز به يخ كمتر فرم يخچالها به كلي متفاوت است. حجم خارجي اين يخچالها بسيار كوچكتر است در حالي كه مخزني به مراتب بزرگتر در زير طاق يخچال وجود دارد. پلان اين يخچالها مستطيل بوده و طاق آن به صورت كجاوه اجرا ميشده و معمولاً مصالح مورد استفاده در اين يخچالها سنگ و آجر بوده است. چنين يخچالهايي را در تبريز و كردشت ميتوان سراغ كرد. نوع ديگري از يخچال در اصفهان موجود بوده كه اساساً فاقد سقف بوده و تنها مخزن بزرگي در كنار ديوار قرار داشته كه در طول زمستان آنرا پر ميكردند و روي آنرا با كاهگل ميپوشاندهاند.
در اینجا یخچال ارگ بم به عنوان نمونهی بارز که مورد بازسازی قرار گرفته و در زلزلهی اخیر (1382) آسیبهای زیادی به آن وارد شده مورد بررسی قرار میگیرد. يخچال ارگ بم در شمال شرقي ارگ در خارج از ديوار يا حصار شهربست و چسبيده به اين حصار يكي از بزرگترين يخچالهاي ايران، در حالي در زمينهي ارگ تخريب شده از زلزلهي بم ديده ميشود كه بخش اعظم گنبد آن در اين زلزله فروريخته است. با وجود اين هنوز زيبايي و عظمت آن چشمگير است و هنوز ميتوان با ديدن آن خاطرات دو كنگرهي بزرگ معماري و شهرسازي ايران را كه جلسات سخنراني آن در داخل اين فضا انجام شده را به ياد آورد.
ساخت اين يخچال را در سند ثبتي آن متعلق به دورهي صفوي دانستهاند. اين بنا كه جز منبع ذخيرهي آن تماماً تركيبي از چينه و خشت و گل میباشد و با اندودي از كاهگل چنان به بخشي از طبيعت پيرامون و ديوارههاي ارگ بم تبديل شده كه به نظر ميرسد همچون ارگ از بستر زمين روئيده است.
دهانهي گنبد 8/15متر است و ارتفاع آن حدود 11 متر ميباشد. دهانهي مخزن ذخيرهي يخ 70/12 و عمق آن 6 متر ميباشد ديواري كه گنبد بر روي آن قرار گرفته به عرض 8/2 متر و كلفتي پوستهي گنبد در محل پاكار 2 متر و در انتهاي گنبد 30 سانتي متر ميباشد. بدنهي مخزن از آجر است و یک رديف پله چسبيده به ديواره ارتباط با يخ داخل مخزن را فراهم ميآورده است. اتاقي كه براي خروج يخ حد فاصل ديوار سايه انداز و يخچال قرار دارد با ابعاد 260 ×20 داراي پوششي از طاق ترکین است كه تماماً از خشت ساخته شده است. ديوار سايه انداز به طول 65 متر بخشي از ديوار شهربست بوده است كه توسط تعدادي طاق نما تقويت شده است، بلندي اين ديوار حدود 9 متر است. اثري از حوضچه باقي نمانده ولي با توجه به محل نهر و شكل ديوار سايه انداز ميتوان محل و ابعاد تقريبي آنرا حدود 50× 15 متر دانست كه فاصلهي آن از ديوار به حدود يك متر ميرسد اين بنا در سال 1372 مورد مرمت قرار گرفت و پس از تكميل گنبد و بازسازي ديوار سايه انداز با ايجاد سازهاي فلزي با کفی از آجر به صورت طاق ضربي به عنوان محلي براي سخنراني مورد استفاده قرار گرفت.
اگر چه به نظر ميرسد با توجه به مدارك موجود گنبد قبل از بازسازي با آنچه پس از آن ساخته شده داراي تفاوتي اساسي است و در حين مرمت هم از ارتفاع گنبد اندكي كاسته شده است و هم تعداد پلههای بیرونی گنبد بیشتر شده و به تبع آن وزن گنبد افزایش یافته است. شايد يكي از دلايل تخريب گنبد در زلزله همين افزايش وزن گنبد باشد.
با اينكه يخچال بنايي است عملكردي و كساني كه از آن استفاده ميكنند تعدادي كارگر ساده هستند اما باز هم سازندگان بنا به تزئين آن توجه كردهاند، جالبتر اينكه تزئين در فضاي داخلي است با حركاتي كه با خشت انجام دادهاند نقوش بسيار ساده و زيبايي را خلق كردهاند. رديفي از خشت كه به صورت كلاغي و تركيب راسته و نيمه همچون گلويي پاكار قوس را نشان ميدهند، مهمترين خط تزئيني در بنا هستند در بالاي اين رج تعدادي لوزي دور زدهاست كه به نظر ميرسد نشانهاي از سرو باشد. بنابراين ميتوان تصور كرد اين طرحها نقشی آييني داشته و در ديد سازندگان یخچال براي هر چه بهتر برآورده شدن مقصود ساخت بنا بر ديوارههاي آن نقش بسته است.
از نكات بسيار مهم در مورد اين گنبد مسئلهي كاركرد آن است. آيا در آب و هواي بم امكان ساخت يخ وجود داشته است؟ آيا تعداد روزهاي يخ بندان با توجه به حجم حوضچه براي پر شدن مخزن كافي بوده است؟ در اين يخدان اصولاً تا چه ماهي از سال ميتوانستهاند يخ را ذخيره كنند؟ به ياد داشته باشيم شهرهاي حاشيهي كوير مركزي حدود 800 متر از شهرهاي حاشيه كوير لوت بلندتر هستند، بنابراين هم تعداد روزهاي يخ بندان بيشتري دارند و هم هوا ديرتر به حداكثر دماي تابستاني ميرسد. مطالعات انجام شده بر روي اقليم منطقه و كيفيت اقليمي ساختمان نشان ميدهد امكان توليد يخ در منطقه موجود است، اگر چه تعداد اين روزها به كمتر از يك ماه ميرسد. همچنين وضعيت تابش آفتاب نسبت به موقعيت ديوار سايهانداز و قطر ديوارههاي يخدان نشان ميدهد كه در صورت پر شدن يخ در مخزن امكان نگهداري يخ حداكثر تا دههي اول خرداد ماه وجود داشته است. بايد توجه داشته باشيم كه الگوي زندگي در شهر بم براي اكثر ساكنين آن نوعي از ييلاق و قشلاق بوده و در طي ماههاي گرم اكثر كساني كه استطاعت آنرا داشتهاند به روستاهاي خوش آب و هواي جبال باز ميرفتهاند و تنها كساني كه براي آبياري نخلستانها ناچار به اقامت بودهاند ماههاي گرم را تحمل ميكردهاند. بنابراين كار كرد يخچال تا زماني كه گفته شد منطقي به نظر ميرسد. اگر چه ممكن است بعضي از سالها عملاً امكان جمع آوري يخ در يخچال وجود نداشته است. در اين صورت البته امكان حمل برف و يخ از كوههاي بارز وجود داشته است.
گفته ميشود هيچ يك از كهنسالان شهر به ياد نميآورند كه اين يخچال مورد استفاده قرار ميگرفته است. حتي گفته ميشود در كنار اين يخچال قبرستاني قرار داشته و زماني كه ديگر از يخچال استفاده نميشده به عنوان غسالخانه از اين فضا بهره ميبردهاند. به هر حال شايد بهتر باشد حيات اين بنا را به سه دوره تقسيم كنيم. دورهي اول: از زمان ساخت تا سال 1372– دورهي دوم: از زمان مرمت در سال 1372 تا زلزلهي سال 1382 و دورهي سوم از زلزلهي بم تا كنون. كه اميدوارم با طرح مرمتي مناسب دوباره حيات به اين بناي زيبا دميده شود. به نظر میرسد یخچالها یکی از الگوهای معماری ایرانی است که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته و میتواند در سالهای آینده به یکی از موضوعهای قابل توجه برای جمعآوری، تحقیق و مطالعه تبدیل شود.
دسته بندی
بستن