پاساژ و تحولات آن در خیابان لاله‌زار

Posted in :دپارتمان مرمت و حفاظت

Author:administrator

مارس 5, 2019

بدون دیدگاه

  • فرامرز پارسی

خیابان لاله‌زار به عنوان یکی از محورهای تجاری و فرهنگی مهم شهر تهران شناخته می‌شود در توسعه‌ی دوره‌ی ناصری شهر تهران احداث شده و ابتدای آن میدان توپخانه در مرز باروی شاه طهماسبی بوده و انتهای آن نیز به باروی ناصری ختم می‌‌شده است. این خیابان چنان‌که امروز نیز از دو بخش لاله‌زار (تا خیابان جمهوری) و لاله‌زار نو (تا خیابان انقلاب) تشکیل شده است در بدو احداث نیز دارای دو بخش بوده و قسمت جنوبی به دلیل مجاورت با باغ لاله‌لاز به همین نام خوانده شده و ادامه‌ی آن که امروز لاله‌زار نو نامیده می‌شود مخبرالدوله نام داشته است.

این مقاله بدون اینکه قصد بیان تاریخچه‌ و مراحل توسعه خیابان را داشته باشد تنها به آن‌چه که منجر به شکل‌گیری فضاهای تجاری امروز این خیابان شده و در این میان به طور مشخص به سیر تحول فضایی به نام سرا و تبدیل آن به پاساژ خواهد پرداخت.

باید به یاد داشت این خیابان از ابتدا به عنوان خیابانی نوساز و برای تفرج مورد استفاده قرار می‌گرفته که این خصیصه یا کارکرد با وجود همه‌ی تغییرات مهمی که خیابان به خود دیده تا به امروز نیز مورد توجه می‌باشد.

بازار و الگوهای در دوره‌ی قاجار فضای تجاری معنی مشخصی داشته است. کالبد تجارت در مقیاس شهری همیشه بازار و مجموعه‌ی فضاهای الگویی آن بوده و مغازه‌هایی که جنب کوچه‌ها و خیابان‌ها شکل می‌گرفته‌اند بیشتر مقیاس محله‌ای داشته‌اند بنابراین می‌توان انتظار داشت آغاز حرکت تجاری در مقیاس شهری در بدنه‌ی خیابان به دوره‌ی پهلوی اول باز گردد. در این دوره محورهای تجاری مهمی با مقیاس شهری در بدنه‌ی خیابان به دوره‌ی پهلوی اول باز گردد. در این دوره محورهای تجاری مهمی با مقیاس شهری در خارج از بازار شکل می‌گیرند که خیابان فردوسی- شاه- امیریه- لاله‌زار از مهم‌ترین محور‌های تجاری این دوره هستند.

آنچه در این مقاله مورد توجه قرار دارد شکل‌گیری نوعی از فضای تجاری تحت عنوان پاساژ و بررسی رابطه‌ی آن با فضاهای الگوی دوره‌های قبل می‌باشد. نزدیک‌ترین الگوی معماری تاریخی ایران با آن‌چه بعدها تحت عنوان پاساژ شکل می‌گیرد سرا می‌باشد. سرا چنانکه از نام آن پیداست تغییر شکل یافته‌ی کاروان‌سرا است سراها، کاروان‌سراهای درون شهری هستند و در بازارهای بزرگ و در شهرهای مهم وجود داشته‌اند. در این شهرها که محل تبادل کالا در مسیرهای تجاری مهم بوده‌اند و نوعی پایانه‌ی کالا محسوب می‌شده‌اند همیشه در نزدیکی ورودی شهرها کاروان‌سراهای مهمی وجود داشته‌اند و کاروانیان بار خود را در این محل‌ها تخلیه می‌کردند و تجار کالا را به تدریج به بازار حمل می‌کرده‌اند و سراها محل ورود مال‌التجاره به بازار بوده‌اند. بنابراین مهم‌ترین تغییر این فضا نسبت به کاروان‌سرا حذف محل اقامت کاروانیان و چهارپایان باربر بوده است.  در واقع با حذف شترخان از کاروان‌سرا  سراها شکل می‌گیرند و حجره‌های اقامتی به حجره‌هایی برای تجار تبدیل می‌شوند، طبیعی بوده که در بازارهای بزرگ این فضاها خصیصه‌ای صنفی به خود بگیرند و در این تحول سرا از یک حیاط مرکزی و ردیفی از حجره‌ها که دور آن قرار گرفته و چهار ایوان بر روی محورهای اصلی بنا به شکل نهایی خود دست یافت. بیشتر سراها یک طبقه بوده‌اند ولی سراهای دو  طبقه‌ای نیز در بیشتر بازارها به چشم می‌خورند نمونه‌ی سه طبقه‌ی آن در بازار تبریز به نام سرای در عباسی وجود دارد ورودی سراها به راسته‌ی اصلی باز می‌شده و در بازارهای بزرگ یک سرا به همراه یک تیمچه و در مواردی راسته‌ای فرعی یا دالان یک مجموعه را شکل می‌دهند.

نکته‌ی قابل تأمل اینجاست که اگرچه سرا در سلسله مراتب اهمیت فضاهای بازار نقش درجه 3 را به عهده دارد با وجود این در شکل‌گیری  فضاهای تجاری جدید در کنار خیابان‌ها این الگوی سرا است که قابلیت حضور خود در کنار خیابان را بروز می‌دهد. و با نام جدید پاساژ که از فرنگ آمده بوده عملاً با کلیه‌ی مفاهیم و عملکردهای قبلی خود نقش بسیار برجسته‌ای در فضاهای تجاری جدید به عهده می‌گیرد. پاساژهای رضاشاهی با حیاط‌های بزرگ و تعداد زیادی حجره در اطراف آن در 2 یا 3 طبقه با یک ورودی تأکید شده که بر روی محور اصلی حیاط شکل گرفته و فضایی صنفی را شکل دادند که معمولاً حیاط آن محل تجمع مال‌التجاره بوده و با ورود به آن اگر به تفاوتی که نوع کالاها با گذشته دارد توجه نکنیم خود را در فضای یک سرا در بازاری تاریخی می‌یابیم.

پاساژهای پهلوی اول

مهم‌ترین تغییراتی که سراها برای تبدیل به پاساژ متحمل شده‌اند را می‌توان چنین برشمرد.

– با ورود تیر‌آهن اگر چه هم‌چنان از منطق ساختمان سازی با تیرچوبی تبعیت می‌شود اما تیرآهن امکان اجرای دهانه‌های بزرگتر را فراهم می‌آورد و فضای حجره‌ها که دیگر نام آن را مغازه ‌می‌توان گذاشت بزرگتر می‌شود.

– پله که در معماری ایرانی نقشی درجه 3 به عهده دارد و معمولاً در گوشه‌ها پنهان است از ارزش بیشتری برخوردار شده و گاه در محور اصلی قرار می‌گیرد و به تبع آن از وضعیت حرکتی مناسب‌تری نیز برخوردار می‌باشد و در مورادی به عنصری در شکل‌گیری نما تبدیل می‌شود.

– سیمان نیز در همین سال‌ها وارد ایران شده ولی به جای استفاده‌ی سازه‌ای به عنوان عاملی تزئینی در نمای ساختمان‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت نماهای سیمانی از جمله مشخصات و عناصر متمایزکننده‌ی پاساژهای اولیه از سراهای بازار می‌باشند.
با ورود به یک سرای تاریخی با درها و پنجره‌هایی به عرض حدود یک متر برخورد می‌کنیم که معمولاً به صورت 3 تایی نمای حجره‌ها را شکل می‌دهند. در دوره‌ی پهلوی اول پنجره‌های بزرگ چوبی با شیشه‌خورهای بزرگ که تقریباً تمام عرض حجره را پوشش می‌‌دهد جایگزین پنجره‌های کوچک سراها شدند.

– آخرین تحولی را که سراها در تبدیل به پاساژ پشت سر گذاشتند برون‌گرایی به معنی شکل‌گیری نمایی به غیر از چهار نمای داخلی مرسوم در سراها است نمای رو به خیابان در طبقات دوم و سوم و استفاده از عناصر تزئینی دوره‌ی جدید در آن‌ها ویژگی دیگر این پاساژها است.

 پاساژهای پهلوی دوم

اگر چه چند سال اول حکومت پهلوی دوم عملاً ادامه‌ی مفاهیم دوره‌ی قبل است اما به تدریج مفهوم سازه‌ای جدید همچون  اسکلت فلزی و بعدها بتنی به علاوه‌ی تغییراتی در نمای این ساختمان‌ها نیز معماری جدید این پاساژها را تحت تأثیر قرار داد. در مرحله‌ی اول این تغییرات در مصالح ساختمان و نما به‌وجود آمد و کم‌کم سنگ جای سیمان و آجر را گرفت ولی با ورود دیدگاههای مدرن هندسه‌ی منظم و متقارن این پاساژها به هندسه‌ی نامنظم و آزاد معماری مدرن متمایل شد و مصالحی چون شیشه و فلز نیز جای پای خود را در این پاساژها باز کرد.

اما نکته‌ی بسیار مهم در این میان تحول فضایی جدیدی بود که شاید از قیمت بالای زمین و ساختمان نشأت می‌گرفت و آن کوچک شدن و حذف تدریجی حیاط و تبدیل آن به محوطه‌ای باریک و سرپوشیده در میان پاساژها بود. در واقع این تحول است ک تشخیص ارتباط پاساژها را با سراها دشوار می‌سازد ولی با تعقیب روند شکل گیری این تغییرات و توجه به این‌که حذف حیاط از سراها و پاساژها یک تحول تدریجی بوده می‌توان به رابطه‌ی بین پاساژهای امروزی و سراها پی برد.

پاساژهای بعد ازانقلاب

پاساژهای بعد از انقلاب به لحاظ فضایی دچار تحول جدی نشده‌اند آنچه بیشتر در این فضاهای تجاری به چشم می‌خورد تغییر در نما و استفاده‌ی مجدد از آجر و توجه بیشتر به جزئیات می‌باشد. به نظر می‌رسد سه شاخه‌ی جدید در این پاساژها قابل شناسایی باشد اول پاساژهایی که سعی در تداعی نوعی از معماری سنتی را دارند که استفاده از آجر- کاشی یا تزئیناتی چون کاربندی مقرنس و طاق نماهایی از قوسهای تیزه‌دار مشخصه‌ی آنهاست  دسته‌ی دوم نوعی از معماری پست‌مدرن را مورد توجه قرار داده و در این میان بازگشت به هندسه‌ی متقارن و منظم و استفاده از تزئینات سیمانی پهلوی اول به همراه جزئیات دقیقتر و استفاده از رنگ در آنها به چشم می‌خورد.

 دسته‌ی سوم ادامه‌ی گرایش معماری مدرن است در این پاساژها نماهای شیشه‌ای- فلزی و سنگ گرانیت به همراه عدم استفاده از هندسه‌ی منظم سیمای عمومی این پاساژها را شکل می‌دهند.

اما در هر سه شاخه‌ی ذکر شده تصور فضای متفاوتی به چشم نمی‌خورد و حتی تفاوت فضایی مهمی بین این ساختمانها با پاساژهای اواخر پهلوی دوم نمی‌توان پیدا کرد.

خیابان لاله‌زار با داشتن حدود 30 پاساژ عملاً موزه‌ای از تاریخ تحول این فضای تجاری از ابتدای دوره‌ی رضاشاهی تا کنون می‌باشد.

نکته‌ی مهم در مورد خیابان لاله‌زار تفاوت بسیار مهم بین قسمت جنوبی خیابان جمهوری و قسمت شمالی آن که به لاله‌زار نو مشهور است می‌باشد.

این تفاوت نه تنها در نوع فعالیتها و کالبد خیابان به چشم می‌خورد بلکه محدوده‌ی مشهور به لاله‌زار تنها یک خیابان نیست بلکه یک اندام تجاری در مقیاس بازار است شاید بتوان چنین ادعا  کرد که خیابان لاله‌زار عملاً یک بازار تاریخی است که مفهوم حرکت اتومبیل تغییری اندک در آن بوجود آورده است در یک بررسی تطبیقی بین خیابان لاله‌زار و بازار تهران یا تبریز یا هر یک از بازارهای مهم شهری می‌توان تمام اندامهای بازار را در خیابان لاله‌زار با همان روابط جستجو کرد.  خیابان لاله‌زار حکم راسته‌ی اصلی بازار را دارد و تنها تفاوت آن حضور اتومبیل و به تبع آن عریض شدن این محور و عدم امکان استفاده از طاق و پوشش می‌باشد. پاساژها در نقش سرا در کنار این راسته قرار گرفته و محورهای عرضی کوچکی را شکل می‌دهند و مکان‌هایی برای باراندازی هستند که به صورت صنفی عمل می‌کنند حتی در یک مورد به باساژ گشتی‌آرا نام داده‌اند. مغازه‌ها در دو سوی این محور کاملاً تصور فضایی و عملکردی بازار را تداعی می‌کنند تعدادی کوچه بن‌بست عملاً نقش دالان‌ها را به عهده دارند . از همه مهم‌تر کوچه‌ رفاهی و کوچه برلین است که کاملاً به عنوان راسته‌ی فرعی در کنار این راسته اصلی قرار دارند. راسته‌های اصلی بازارها اگر چه در محدوده‌های معینی نقش صنفی دارند ولی در مجموع امکان شکل‌گیری عملکردهای متفاوت در آنها وجود دارد. خیابان لاله‌زار نیز همین ویژگی را دارد. علیرغم اینکه در طول آن بیشتر سیم و کابل به فروش می‌رسد و پاساژهای اطراف آن و کوچه‌‌های منتهی به آن نیز به صورت تخصصی سیم و کابل ارائه می‌کنند و در ادامه محدوده‌ای به چراغهای صنعتی و وسایل برقی صنعتی اختصای دارند و در انتهای لاله‌زار قبل از خیابان جمهوری بیشتر روشنایی و سایل برقی مربوط به ساختمانهای مسکونی قرار دارند اما دو محور کوچه برلن و رفاهی با دو کارکرد کاملاً متفاوت که بیشتر به لباس، پارچه و خرازی اختصاص دارد این دقیقاً رابطه‌ای است که مثلاً بین راسته‌ی فرعی دله‌زدن کوچک در بازار تبریز با راسته‌ی اصل یوجود دارد در واقع در بازارهای تاریخی نیز راسته‌های فرعی می‌توانند عملکردی کاملاً متفاوت از راسته‌ی اصلی را دارا باشند. در بازار تبریز راسته‌ی اصلی به لباس و دله زن کوچک به فرش اختصاص دارد تکرار کرده است. 

علاوه بر این بازارها فضاهایی صرفاً تجاری نیستند و مجموعه‌ای از عملکردهای فرهنگی و اجتماعی نیز در کنار فعالیت تجاری قرار دارد. این دسته از فعالیتها در بازارها در قالب مساجد- تکایا و گاه زورخانه شکل می‌گیرند. در خیابان لاله‌زار نیز با وجود عنصر مذهبی مسجد، سینما‌ها- تأترها و حتی فروشگاه‌های نوار و CD موسیقی نوعی روحیه‌ی فرهنگی را به این خیابان تزریق کرده است که مشابهت آنرا با بازارهای تاریخی افزایش داده است در واقع خیابان لاله‌زار حلقه‌ی واسطی بین مفهوم تاریخی بازار و اشکال جدید فضاهای تجاری چه در مقیاس شهری و چه در مقیاس بنا، مانند رابطه‌ی بین سرا و پاساژ می‌باشد.  

Share with others :
Follow us on Instagram
[instagram-feed id="2139073910"]

Categories

دسته بندی

بستن