Posted in :دپارتمان مرمت و حفاظت
Author:administrator
مارس 9, 2019
بدون دیدگاه
ورودی به معنی مجموعه فضایی پیچیدهای که حلقهای واسط برای بیرون و درون هر مجموعه فضایی اعم از شهر، باغ، کاروانسرا یا یک خانه میباشد، جزء جدایی ناپذیر معماری از بدو پیدایش تا امروزه بوده است. این مفهوم فضایی از یک سو متأثر از عملکرد مورد نیاز بوده و به تبع پیچیدگی و تکامل عملکردهای بنا بهصورت پیچیدهتری ظاهر میشده و از سوی دیگر همچون هر پدیده الگویی دیگر در معماری و تمدن کهن چون واژهای گسترهای از معانی را به همراه داشته گسترهای که در طول زمان وسیعتر شد و سوی فرهنگی آن عمیقتر شده است چنانکه درخشانترین آثار معماری ایرانی ورودی نه تنها وظیفه انجام عمل ورود را به بهترین شکلی و منطبق با نیاز مخاطبین به عهده داشته بلکه خود به نشانهای برای خواندن سیلی از مفاهیم وابسته به بنا تبدیل شده است. برای بررسی مفهوم ورودی در تاریخ به عقب باز میگردیم.
یکی از قدیمیترین آثار معماری در محدوده فلات ایران مربوط به تپۀ زاغه می باشد که به هزاره ششم قبل از میلاد میرسد.در بیشتر ساختمانهای این روستا تعدادی اتاق که رو به حیاطی کردهاند به چشم میخورد و بازشویی کوچک در دیوار حیاط ارتباط با درون بنا را مسیر میساخته است به چشم میخورد.شاید ساختمان مشهور به منقوش در این مجموعه که از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. تصویر بهتری از ورودی در این دوره از معماری را به نمایش بگذارد. وجود 2 ورودی به حیاط بهگونهای است که میتوان ورودی غربی را مسقف فرض نمود و این شاید اولین شکل از ورودی بهعنوان فضایی ترکیبی فراتر از یک در ساده باشند تا ابتدای تمدن ایلامی برای یک دورۀ 4هزار ساله با وجود شکلگیری چندین حوزه تمدنی بزرگ چون تمدن جیرفت و تمدن سومری تغییر مهمی در معماری ورودی بوجود نیامد.
نخستین تغییرات قابل توجه مربوط به انتهای هزاره دوم قبل از میلاد یعنی حکومتهای بابلی، آشوری، ایلامی و در نهایت مادی است این حکومتها همگی متعلق به یک حوزۀ تمدنی به نام بینالنهرین و خوزستان می باشند. بابل نام خود را از باب یا دروازه گرفته، شهر دروازه خدایان یا دروازۀ الله پرسپکتیو بازسازی شده از معبد چغازینلی نشان دهنده ورودی مجموعه در شکل یک ساختمان میباشد. نقوش بهجای مانده از دژهای مادی نیز تحولی را ساخت دروازهها و ورودی نشان میدهد. این تحول بهصورت شکل گیری عناصری در جهت تأکید بر محل و مفهوم ورودی از طریق قرار گرفتن در ورودی در میان دو برج و برروی محوری مشخص اضافه شدن عنصری به نام سردر و از همه مهمتر تکمیل فضای مسقف در پشت در ورودی بوده.در دوره هخامنشی نخست به ورودی مقبره کورش توجه میکنیم. این ورودی اگرچه تنها به یک درگاه خلاصه می شود ولی اجزای تزئینی سردر در این ورودی و محل استقرار آن حکایت از تکمیل آن چیزی است که در تصاویر ابنیه آشوری و مادی دیده میشود. گسترش امپراتوری هخامنشی و گذشت زمان مناسب از شکلگیری سیاسی این امپراتوری برای ترکیب حوزههای فرهنگی گوناگون و زایش مفاهیم جدید، در تخت جمشید به یکی از کاملترین انواع ورودی در معماری ایرانی منجر میشود. پیش فضای ورودی در قالب یک پلکان وسیع ، ساختمان ورودی با یک پلان 9 قسمتی با تزئینات بسیار پیچیده در سر در ورودی به شکل مجسمههای نیمه انسان و نیمه حیوان ساخته شده است. این ورودی که دروازۀ ملل نام دارد با به عهده گرفتن نقش تقسیم در فضای سرپوشیده و راهروهای رواق مانند منتهی به کاخها چنان مستحکم و منطقی و متأثر از مفاهیم فرهنگی زمان خود شکل گرفته که میتوان گفت چنین مجموعهای از ورودی برای سالیان دراز در معماری ایرانی تکرار نشده است.
از دوره سلوکی آثار مهم و قابل بحثی باقی نمانده است و مجموعه معبد آناهیتای کنگاور بیش از آن تخریب شده که ورودی آن قابل تشخیص باشد.
در دوره اشکانی ورودی باروی تخته سلیمان قابل بحث میباشد این ورودی با وجود تزئینات خشکهچین تحول مهمی را در ورودی قلعهها تداعی نمیکند و چیزی بیش از ورودی قلعههای عاشوری و مادی نیست.
در دورۀ ساسانی دو نمونه از ورودی یکی در کاخ سروستان و دیگری در فیروزآباد قابل بحث میباشد. ورودی کاخ سروستان با یک سردر ساده با افزایش ارتفاع و جفت ستونهای دوسوی آن بر مفهوم ورودی تأکید کرده است باید توجه داشت که استقرار یک قوس در قاب مستطیل بهصورت برجسته نسبت به سطح دیوار همان مفهومی است که تا سالهای پایانی دورۀ قاجار و حتی پهلوی اول نمای عمومی سردرها را شکل داده است. وابستگی ساسانیان به هخامنشیان موجب ترکیب سردرهای هخامنشی با مفهوم طاق قوسی واقع در قاب مستطیل شده است. ورودی کاخ فیروزآباد نمونه بسیارخوب چنین ترکیبی است.
همراه با دوره 200 ساله فترت در معماری ایرانی پس از ورود اعراب به ایران و نزول معماری در این دوره ساختمانهای معدود بهجای مانده از این دوران فاقد ورودیهای پیچیدهای هستند. مسجد تاریخانه دامغان با تمام زیبائیهایش ورودی بسیار سادهای دارد بدون هیچ سلسله مراتبی تنها سردری ساده و پس از آن رواق شمالی مجموعه قرار گرفته است.
اما با رونق گرفتن دوباره معماری از دوره حکومتهای محلی ایرانی تا سلجوقیان که یکی از نقاط عطف در معماری ایرانی محسوب میگردد. به سرعت فضاهای ورودی نقش و جایگاه مهم خود را در معماری ابنیه باز یافتند. نمونۀ بسیار خوب این پیچیدگی نخست در مقبر امیراسماعیل سامانی و سپس بهگونهای پیچیدهتر مسجد جامع اردستان به چشم میخورد. مسجدی که در دوره آلبویه ساخته شده و تا دورۀ سلجوقی و حتی پس از آن تکمیلتر شده است ورودی جنوب غربی این مجموعه نمونه پیچیدهای از ورودی است .فضای گشاده بیرونی ،سردر،پلهکان، راهروی پشت ورودی فضای تقسیم با تزئینات قابل توجه در نقش هشتی و اتصال به گوشه حیاط که الگویی کلاسیک در ورود به حیاط مسجد میباشد.
سیر تحول ورودیها در معماری ایرانی با تمام افت و خیزهایی که جامعه ایران در پی حملۀ مغول ، تیمور و دورههای امنیت در میان این دورهها به خود دید تا پایان دوره قاجار منجر به خلق آثار با ارزشی چون ورودی مسجدشاه و شیخ لطفالله اصفهان در دوره صفوی مسجد آقابزرگ و سپهسالار تهران در دوره قاجار و ورودیهای بینظیر خانههای قاجاری در کاشان و اصفهان و نائین شد. ورودیهایی که نام برده شد چنان استثنایی هستند که چه به لحاظ فضا و عملکرد و چه به لحاظ تزئینات در چشم هر بینندهای به تنهایی با سایر بخشهای بنا رقابت میکنند.شاید یکی از ویژگیهای معماری ایرانی ورودیهای با شخصیت و متفاوت این معماری باشد.
اهمیت ورودی در ساختار فضایی معماری چنان زیاد است که جز در نمونهای خاص از معماری به نام کلاوه که ریشه در معماری اورار تویی دارد و تا امروز نیز نمونههایی از آن به چشم میخورد و ورودی در این معماری عملاً از بنا حذف شده و بنا در طبقه دوم با یک پلکان متحرک قابل دسترسی است. در هیچ بنایی نیست که معماران به ورودی به عنوان یکی از مهمترین اجزای ساختمان توجه نکرده باشند.
و هر چه بنا با اهمیتتر و پیچیدهتر طراحی میشده ورودی آن نیز با عظمتتر و پیچیدهتر در نظر گرفته میشده است. شاید به همین دلیل است که به این بخش از بنا و اجزای آن این مقدار کلمه اختصاص داده شده.
جلو خان، پیش خوان، پیش خانه، پیشگاه خانه به معنی فضای بزرگ در جلوی ورودی برخی بناهای بزرگ .
پیش طاق: ایوان ورودی ، فضای نیمه باز در جلوی درگاه ورودی
درگاه: فضای کوچکی که در ورودی در آن قرار میگیرد.
سردر: عمارت ورودی ، تزئینات اطراف ورودی، دروازه ، بخش بالای در (این معنی بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد)
درب: در بزرگ، دروازه، عربی در
سکو: پیش آمدگی دوسوی سردر که برای شستن مورد استفاده قرار میگیرد.
آستانه: درگاه ، کفش کن، چوب پایین چهارچوب در
کفشکن: محل درآوردن کفش در ورودی
کوبه وحلقه: قطعهای عموماً فلزی برای کوبیدن و با خبر کردن صاحب خانه
زنجیر: در ورودی مساجد بهکار میرفته و برای ممانعت از ورود حیوانات بوده بعدها به عنوان عاملی برای نشان دادن تواضع در هنگام ورود به مسجد در نظر گرفته شده است.
هشتی : فضایی سرپوشیده در پشت در ورودی که معمولاً هشت ضلعی بوده ( کریاس، میانسرا)
میان در: دری در میان هشتی و اندرون خانه، فضای بین سربینه و گرمخانه در حمامها
سنگاب: ظرفی بزرگ و سنگی برای آب در هشتی مساجد وتکایا قرار میگرفته برای تشنگان
دالان: راهرویی سرپوشیده حد فاصل هشتی و حیاط
رواق: پیشگاه سرپوشیده خانه
روزن : سوراخی که از آن آفتاب به درون هشتی نفوذ میکند. در مواردی که روزن بر بام نیست با روشن کردن چراغ در شب فضای بیرون ورودی را نیز روشن میکردهاند.
منار: در بسیاری از مساجد منار بخشی از مجموعه ورودی است.
ایوان: در کاروانسراها ایوان پشت هشتی بخشی از مجموعه ورودی است. پیش طاق نیز نوعی ایوان است که رو به بیرون بنا دارد.
پلکان: هم در بیرون و در محدوده جلوخان و پیش طاق به کار میرود و هم در هشتی برای دسترسی به بام. اجزای ورودی در سلسله مراتبی که از جلو خان شروع شده به پیش طاق، آستانه، هشتی و دالان منتهی میشود، ساختار فضایی مجموعه ورودی را شکل میدهد. اگرچه در برخی از ابنیه مجموعه ورودی چنان پیچیده میشود که برخی از فضاهای ذکر شده چون هشتی، دالان و رواق چندین بار وبه توالی تکرار می شوند و یا ورودی به ساختمانی مستقل با اتاقهای گوناگون تبدیل میشود.
اجزای ذکر شده علاوه بر اینکه عملکردی خاص را به عهده دارند وظیفه ایجاد سلسله مراتب، مفهومی که در معماری الگویی بسیار مورد توجه است را نیز بر عهده دارند.
– جلوخان این فضا بیشتر متعلق به بناهای بزرگ به خصوص مساجد است فضایی است شهری که امکان تجمعات مرتبط با عملکرد بنا را فراهم میآورد و به همراه سردر وظیفه تأکید و خوانا کردن ورودی را به عهده دارد. جلوخان وظیفه حل اختلاف سطح بین معبر و ورودی را از طریق پلکان نیز به عهده دارد. در برخی مساجد بزرگ دو مناره در کنار سردر یا در دوسوی جلوخان عظمت و شکوه این مجموعه را به حداکثر میرساند. جلوخان مسجد سپهسالار نمونه بسیار خوبی از این ترکیب میباشد.
پیش طاق که ایوانی است رو به بیرون همچون جلوخان و در همه ورودیها حضور ندارد و معمولاً در ورودیهای پیچیده حضوری تأثیر گذار دارد.پیش طاق امکان شکلگیری یک تزئین مفصل همچون مقرنس و کاربندی را بوجود میآورد در صورت وجود پیش طاق، سردر و تزئینات آن به پیشانی پیش طاق منتقل میگردد.
در صورت وجود پیش طاق امکان اجرای سکو که از اجزای بسیار عملکردی ورودی است فراهم میشود. سکو در کنار فضای ورودی در خانههای مسکونی و مساجد محل مناسبی برای شکلگیری فضاهای جمعی بوده و از این نظر حائز اهمیت بسیاری است.
سردر که در مواردی به عمارت ورودی نیز گفته میشود. مفهومی فضایی نیست بلکه سطحی تزئینی است که مجموعه ورودی را از بیرون قاب میکند.تزئینات کاشیکاری در سردر مساجد و مدارس و حمامها بسیار معمول بوده و درسردرخانههای مسکونی، باغها و کاروانسراها اگرچه نمونههای کاشیکاری آن نیز وجود دارد ولی تزئینات آجرکاری رایجتر میباشد. در اواخر قاجار و اوایل پهلوی آجرهای مهردار و پیشبر در تزئینات سردر مورد استفاده زیادی داشتهاند.
در و درگاه: در و درگاه دو مفهوم به هم پیوسته است که به لحاظ عملکردی نقش کلیدی در مجموعه ورودی به عهده دارند. شکل و جنس تزئینات به عملکرد بنا وابستگی زیادی دارد. درهای مساجد، حسینیهها و مقابر معمولاً دارای تزئینات مفصلی چون معرق و منبتکاری چوبی میباشند و درسالهای پایان دورۀ قاجار درهای فلزی نیز باب میشوند. درحالی که در کاروانسراها و خانهها و حمامها با تزئینات کمتری ساخته شده و حداکثر میتوان گل میخها و کوبهها را به عنوان تزئین این درها بهحساب آورد. در بعضی روستاها چون ابیانه معماران در ساخت در با چوبهای باریک خلاقیتهای زیادی کردهاند.
– هشتی: پس از عبور از درگاه هشتی مهترین بخش از فضای ورودی است که داخل بنا قراردارد. این فضا ضرورتاً هشت ضلعی نیست اما رایجترین الگوی مورد استفاده هشت ضلعی بوده که به سه صورت هشت ضلعی، هشت و نیم هشت و نگینی بهکار میرفته اما مربع ، مستطیل و حتی چلیپا نیز از جمله الگوهای مورد استفاده در هشتی هستند. هشتی عملکردهای گوناگونی را به عهده دارد . فضایی برای انتظار ، فضایی برای ملاقاتهای کوتاه و فضای تقسیم از جمله عملکردهای هشتی میباشند. در مساجد بزرگ گاهی در این فضا سنگاب نیز قرار میدادهاند.
طاق هشتی ها در حالت ساده معمولاً با طاق کلمبه پوشش داده میشود ولی در موارد با اهمیتتر کاربندی روش رایجی در پوشش طاق هشتی میباشد. معمولاً در بالای طاق هشتی جهت تأمین نور روزنی ایجاد میشده است از جمله تزئینات رایج هشتی کاربندی، یزدی بندی ، مقرنس با پوشش آجری ،کاشیکار و گچبری در زیر طاق و آجرکاری و کتیبههای کاشی در بدنهها میباشد.
هشتی ورودی مسجد مدرسه آقا بزرگ نمونهای عالی در ورودی مساجد و هشتی منزل پیرنیا در نائین و خانه بروجردیها د رکاشان نمونههای عالی در هشتی ابنیه مسکونی میباشند.
– دالان یا راهرو فضایی است که هشتی را به حیاط یا سایر فضاهای بنا متصل میسازد این فضا معمولاً ساده و بدون تزئین است و طاق آن معمولاً با طاق آهنگ پوشش داده میشود.در خانههای کوچک و ساده گاهی دالان نقش هشتی را نیز به عهده میگیرد ولی در نمونههای پرتزئین آن استفاده از واحدهای تکرار شونده مربع با طاق کلمبه روش اجرای این دالانها میباشد زیباترین دالان در ورودیهای تاریخ معماری ایرانی متعلق ورودی مسجد شیخ لطفالله میباشد که از هرنظر قابل توجه می باشد.
سایر ویژگی های فضایی ورودی در انواع ورودی توضیح داده میشود.
چنانکه اشاره شد اگرچه ورودی در معماری ایرانی مفهومی الگویی بوده و اصول کلی آن برای همۀ ابنیه یکسان میباشد اما عملکرد بنا در سلسله مراتب ، جزئیات و تزئینات آن نقش تعیین کنندهای دارد. در مجموع میتوان ورودیها را به دو دسته تقسیم کرد. ورودیهایی که به صورت مستقیم فضای اصلی داخلی را به بیرون متصل میکند. مانند دروازه شهرها، کاروانسراها ، سراها، تیمچهها، اکثر معابر و برخی از مساجد که میتوان نام بناهای عمومی با کارکردهای پر تردد را برآنها نهاد و دیگر ورودیهایی است که در ارتباطی پیچیده و سلسله مراتبی و چند مرحلهای با حذف دید و ارتباط مستقیم نوعی از امنیت را برای فضای داخلی تأمین میکند خانهها، حمامها، بیشتر باغها و اکثر مساجد و برخی مقابر در بردارنده این ورودیها هستند.
بناهایی با ورودیهای مستقیم:
شاید بتوان به جرأت گفت ووردی کاروانسراها زیباترین بخش این بناهای با اهمیت در معماری ایرانی میباشد.سر در ورودی این بناها معمولاً بهصورت بیرون زده و با الگوی بیش طاق اجرا میشده است. گاه دو حجم نیم هشت یا طاقچههایی تزئین شده برروی سکوهای عریض به دوسوی این پیش طاقها اضافه میشده که با احجام دوسوی خود وگاه اضافه شدن شاهنشین برروی آنها حجمی رفیع را در نمای یک طبقه کاروانسرا شکل میدادهاند.سردر ورودی کاروانسراها معمولاً فاقد تزئینات پیچیده بود و حداکثر با آجرکاریهای بسیار سادهای تزئین میشدهاند. اما به محض ورود به هشتی با تلاش معمار در ایجاد زیباترین فضای کاروانسرا روبرو میشویم که معمولاً با کاربندی پوشش داده میشده که کاربندی نقش سازه و تزئین را یکجا به عهده میگرفته کاربندیهای ترکیبی با آجرکاریهای ساده اما متنوع گاه فضاهایی رویایی را در این هشتیها شکل دادهاند.مانند کاروانسرای باغ شیخ ساوه پلان هشتی ورودی در کاروانسرا در مواقعی که نقش ارتباط دهنده به شتر خان را به بهره میگرفته به چلیپا نیز تبدیل میشدهاند.
در کاروانسراهای کم اهمیتتر دالان نقش هشتی را به عهده گرفته و هشتی از بنا حذف میشود. معمولاً پس از هشتی و دالان مستقیماً به زیر یکی از ایوانهای مجموعه میرسیم که از سوی بخشی از معماری حیاط و از سوی دیگر بخشی از معماری ورودی میباشد.
در موارد استثنایی ورودیهایی که ارتباط مستقیم را فراهم نمیآورند و همچون خانهها ورود با چرخش انجام میپذیرد نیز به چشم میخورد مانند کاروانسرای رباط کریم جاده ساوه.
سراها در واقع کاروانسراهای درون شهری میباشند، بنابراین میتوان انتظار داشت که ورودی آنها شبیه به کاروانسراها باشد. اما با توجه به معماری سراها میتوان به نکته با اهمیتی پی برد. در بسیاری از مجموعههای بازار که بهصورت ترکیب تیمچه و سرا وجود دارند میتوان نتیجه گرفت که تیمچه همان هشتی ورودی است که کم کم با اهمیتتر شده است. سرا نقش بارانداز و تیمچه نقش محل فروش عمده را به عهده گرفته است. تیمچه امیر در سرای امیر کاملاً این مسئله را تأئید میکند به نظر میرسد با استقلال نقش تیمچهها و ارزش تجاری بالای آنها این فضاها بعداً بهصورت مستقل از سرا نیز ساخته شدهاند بنابراین نه سراها و نه تیمچهها دارای هشتی نیستند و در واقع در کاملترین حالت دارای سردر و پیشطاق و درگاه و در مواردی دالان میباشند اما چون اکثر این فضاها دسترسی خود را از درون راستهها بازار تأمین میکنند چشمه طاق روبروی این ورودی یا بزرگتر و مرتفعتر ساخته میشود یا با تزئیناتی چون کاربندی تأکید لازم را بر ورودی سرا یا تیمچه فراهم میآورد.
دروازه شهرها و قلعه ها نیز از جمله مهمترین انواع ورودی هستند که ارتباطی مستقیم را به داخل شهر فراهم میآورند.نمونههای خوب آن دارای سردر، پیش طاق و دو پیش آمدگی برج مانند در دوسوی در و هشتی در پشت آن میباشند.هشتیهای دروازهها به ندرت تزئین میشدهاند همچنین پیش طاق و سردرها نیز یا فاقد تزئین بوده یا دارای تزئیناتی ساده از آجر یا خشت بودهاند. ورودی ارگ بم ، قلعه رودخان و شهر نائین از دروازههای قابل توجه میباشند.
مقابر را میتوان به دو دسته برج مقبرهها و مجموعههای مقبرهای با ورودیهای همچون مساجد دارند باغ مقبرهها نیز وجود دارند که مانند باغها دارای عمارت سردر ورودی هستند مانند ورودی مقبره ملاحق کاشی در سلطانیه، در حالی که برج مقبرهها ورودیهای مستقیم دارند. در واقع برج مقبرهها سادهترین ورودیها را دارا می باشند که از یک سردر و در موارد معدودی پیش طاق و درگاه تشکیل شده است. سردر گنبد قابوس نمونهای قابل توجه از ورودیهای برج مقبره میباشد.اما شاید به دلیل محدودیت فضایی که موجب خلاصه شدن فضای ورودی در این برج مقبرهها شده در عوض معماران را به تزئین پیچیدۀ این سردرها وادار ساخته . سردر ورودی مقبرۀ اولجایتو و چلپی اوغلی نمونۀ این سردرها میباشد.
باغها عملاً از هردو الگوی ورودیهای مستقیم و غیر مستقیم استفاده میکنند. در مورد باغها نکته مهم، وجود یک بنا به نام سردر در ورودی آنها میباشد. این ورودی که همچون ورودی کاروانسرا به نظر میرسد و در اکثر موارد دارای بالا خانه نیز میباشد به عکس کاروانسراها معمولاً دارای تزئین میباشد اگرچه این تزئین چندان هم مفصل نباشد، کاربندی ساده با آجرکاری در سردر یا جفت ستون تزئین شده در طبقه بالا نمونههایی از تزئینات رایج در سردر باغها میباشد.بنای سردر ورودی بابنای سردر ورودی باغها علاوه بر عملکرد ورود معمولاً محل انجام امور ایوانی صاحب باغ نیز بوده به همین دلیل این بناگاه با تعداد اتاق زیاد و بسیار زیبا و پرتزئین ساخته میشده مانند عمارت ورودی باغ شازده کرمان.
در مورد الگوی ورودی میتوان به باغ شازده اشاره کرد و در مورد نمونه غیر مستقیم باغ فین کاشان نمونه قابل توجهی است. اما در هردوصورت معمولاً پس از سردر و پیش طاق و درگاه حتماً هشتی وجود دارد در مواردی که ارتباط مستقیم وجود ندارد ، مشبک آجری یا گچی دیدی محدود را به داخل باغ فراهم میآورد.باغهای درون شهری چون باغهای شیراز و باغهای بیرجند معمولاً ورودیهایی سادهتر دارند و خانه باغهای شهری چون خانه باغهای طبس معمولاً ورودی مستقلی نداشتند و ورودی خانه همان ورودی باغ میباشد. در واقع عمارت سردر در خانه باغهای طبس عملکردی مسکونی پیدا کرده و با الگوهای معماری مسکونی گسترش پیدا کرده است و در نهایت یک خانه کامل با حیاط مرکزی جایگزین عمارت ورودی میگردد.ساختمان مسکونی باغ گلشن به خوبی این مسئله را نشان میدهد و باغ نو نمونۀ کامل شده این مفهوم است.
جذاب ترین نوع ورودیها نوع غیر مستقیم آن میباشد که با مسدود کردن دید و حرکت مستقیم به داخل بنا فرد را با انجام چندین چرخش به حیاط یا فضای اصلی هدایت میکنند.
شاید متنوعترین انواع ورودی را بتوان در خانههای مسکونی جستجو کرد. خانه بیش از هربنای دیگر متأثر از ویژگیهای محیطی و فرهنگ ساکنان آن بوده و به همین دلیل نیز تنوع گونههای آن بیش از هر فضای دیگری است.
اگرچه اصولی کلی، حاکم بر ورودی در همۀ خانهها است. اما گاه تفاوتها آن چنان قابل توجهاند که یافتن دلیل برای آن دشوار میشود.
در میان اصول کلی حاکم بر ورودی بناها میتوان گفت ورودی خانه نیز دارای پیش طاق و سردر و درگاه و هشتی و دالان است و در مواردی که خانهها بزرگ و اعیان نشین میشدند حتی جلوخان نیز پیدا میکنند مثل خانۀ آصف وزیری در سنندج از سوی دیگر در معماری درونگرای خانه ایرانی ورودی تنها نشانه از شأن و شخصیت صاحب خانه میباشد. بنابراین در نمایی ساده و یکپارچه از پوشش کاهگل و یا گل، ورودی با اشکال و تزئینات متنوع مهمترین عنصر معماری خانه است که تظاهر بیرونی مییابد. در قسمت داخلی ورودی پس از درگاه هشتی قرار دارد که جز درخانههای کوچکتر که دالان جایگزین هشتی میشود جزء جدایی ناپذیر ورودی خانه میباشد. هشتی در اکثر خانهها نقش فضایی تقسیم بین اندرونی و بیرونی را به عهده میگیرد. اما د رمورد خانههای اعیان نشین که امکان ارتباط با چند کوچه را دارند معمولاً طراحی به گونهای است که ورودی اندرونی از ورودی بیرونی جدا میشود. تا اینجا معماری ورودی اکثر خانههای ایرانی شبیه به هم میباشد. اما تأکید بر هر یک از فضاها در سازمان فضایی ورودی، نوع تزئینات و توالی فضاها در مناطق مختلف از لحن و بیان متفاوتی برخوردار است. مثلاً در ورودیهای اصفهان قبل یا بعد از هشتی با دالانهای بسیار طولانی روبرو میشویم. در کاشان معمولاً بیش از یک هشتی وجود دارد و چندین هشتی به واسطۀ راهروهایی در مسیری غیر مستقیم و با شیب برای رسیدن به سطح حیاط که همیشه از معبر پایینتر است قرار میگیرد. در خانههای فردوس (تون) نوع جالبی از ورودی وجود دارد . پس از هشتی ورودی و در بسیاری از موارد بدون هشتی یک دالان با دو شکستگی زیگزاگ به حیاط متصل میشود. چنین ویژگیهایی را برای ورودی اکثر زیرحوزهای معماری ایرانی میتوان برشمرد. نکتۀ آخر در مورد ورودی خانهها تعدد ورودی است. وجود 2 یا 3 ورودی نه تنها قبلیتهای بنا را افزایش میدهد بلکه نسبت مساحت ورودی به کل بنا را افزایش داده و موجب میشود مجموعه ورودی به یکی از با اهمیتترین فضاهای خانه تبدیل میکند.
ورودی مساجد در بین انواع ورودیها بیش از همه قابل بحث بوده و پرتزئینترین و پر تکلفترین و در عین حال با شکوهترین ورودیها را در ورودی مساجد میتوان جستجو کرد از سوی دیگر مساجد ایرانی مخصوصاً مساجد جامع با استقرار برروی محورهای مهم شهری و اتصال با معابر و کوچههای متعدد دارای ورودیهای متعدد بوده و این مسئله علاوه براینکه حیاط مسجد را به فضایی شهری تبدیل میکرده، بر اهمیت و نقش ورودی در معماری مساجد میافزوده است ورودی اصلی در اکثر مساجد و بهخصوص در مساجد جامع دارای جلوخان میباشند منار و پیشطاق اگرچه از اجزای جدا نشدنی مساجد نمیباشند اما در اکثر موارد وجود این دو عنصر بر عظمت ورودی مساجد میافزاید. تزئینات ورودی نمونهای از حجم و پیچیدگی تزئینات داخل بنا است و به ندرت میتوان مسجدی را یافت که ورودی کم تزئین و فضاهای داخلی پر تزئینی داشته باشد. هشتی ورودی مساجد که تقریباً تمام تزئینات ممکن جز تنگبری را در آن میتوان مشاهده نمود.با اهمیتترین فضای مجموعه ورودی مساجد میباشد. سقف آن معمولاً با کاربندی و مقرنس پوشیده میشود، الگوی تزئینی کاسهسازی که در معماری ایرانی به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد در هشتی مساجد کاربرد فراوان دارد. چهار کاسۀ هشتی ورودی شرقی مسجد سپهسالار کار استاد جعفرخان از نمونههای عالی این کاسهسازی میباشد. استاد لرزاده نیز از این الگوی تزئینی در بسیاری از مساجدی که طراحی یا بازسازی نموه استفاده کرده است.
مسئله قابل توجه در ورودی مساجد توجه به 2 نکته است اول اینکه علیرغم استقرار هشتی ورودی درست در پشت یکی از ایوانها مانند مسجد شاه یا مساجد سید اصفهان و با وجود دید مستقیم، معمار سعی میکند با استفاده از دالان حرکت مستقیم را مسدود کرده و ارتباط را از گوشههای ایوان فراهم آورد باید به یاد داشت که در معماری ایرانی ورود از گوشههای حیاط ورودی کارآمدتری است شاید زیباترین ورودی مسجد که با وجود دید مستقیم ارتباط مستقیم را قطع نموده است مسجد آقابزرگ کاشان میباشد. این مسئله اگرچه با ایجاد سلسله مراتب در دسترسی به حیاط شأن مسجد میافزاید اما وظیفه مهم دیگری را نیز به عهده میگیرد.حیاط مساجد همیشه رو به قبله ساخته میشده ، و معبر منتهی به مسجد و ورودی منتهی به آن ضرورتاً رو به قبله نیستند این انحراف را که معماران انحراف قبله مینامند همیشه در هشتی ورودی حل میکنند. اینجاست که این چرخشهای متوالی و سلسله مراتب عبور از فضاهای متفاوت چنان بیننده را به آرامی می چرخاند و به فضای اصلی میرساند که این انحراف و چرخش به هیچ وجه احساس نمیگردد. مسجد شاه اصفهان و مسجد سپهسالار نمونههای خوب این چرخش میباشند. ورودیهای فرعی را میتوانند ارتباط مستقیم را حفظ کند یا بدون حضور هشتی تنها از طریق یک دالان سردر و پیش طاق به حیاط متصل شوند مانند ورودی شرقی مسجد حکیم اصفهان.
ورودی در حمامها علاوه بر کلیه وظایفی که به عهده ورودیها میباشد دو وظیفه دیگر را نیز به عهده میگیرند. اولی حل اختلاف سطح معبر با فضای سربینه که توسط تعدادی پله در پیشطاق و دالان پس از هشتی اتفاق میافتد و دیگری ایجاد مکث کافی در هنگام خروج حمام رفتگان میباشد که هنوز کمی خیس و گرمتر از فضای بیرون هستند. تا کمی بنشینند و بعد خارج شوند. از سوی دیگر حل اختلاف سطح بهطور طبیعی طول دالان حد فاصل هشتی وسربینه را زیاد میکند که این مسئله برای مسئله اختلاف دما نیز بسیار مفید است. گاهی طول زیاد دالان موجب شکلگیری 2 هشتی در طول مسیر میشود.مانند حمام محمدرحیم خان قزوین. البته در ورودی حمامها نیز به مواردی برمیخوریم که فاقد هشتی هستند و تنها یک دالان ارتباط ورودی را که پیشطاق و سردر میباشد با سربینه فراهم میکند. نکته جالب وجود سکو و پیشطاق است که تقریباً در همۀ حمامها وجود دارد جلوخان نیز که اصولاً به حمام ربطی ندارد در حمام سلطانمیراحمد کاشان وجود دارد.
مسئله دیگری که در حمامها وجود دارد و بر مفهوم ورودی تأثیر میگذارد حمامهایی است که در عین حال بهصورت خصوصی عمل میکرده و بخشی از خانۀ مسکونی یا یک باغ محسوب میشدهاند و در عین حال برای عموم نیز فعال بوده و در ساعتهایی به مردم عادی خدمات میدادهاند. این مسئله موجب میشده که این حمامها دارای 2 سردر ورودی مستقل و 2 هشتی و اصولاً دو مجموعه ورودی باشند. مانند حمام کردشت در جلفا علاوه بر این اگرچه حمامها مسئله زنانه و مردانه را با ساعات استفاده حل میکردند اما حمامهای زیادی نیز از اساس با 2 بخش زنانه و مردانه مجزا ساخته میشدند که طبیعتاً دارای 2 ورودی مجزا نیز میشدهاند. معمولاً ورودی مردانه بزرگتر و فاخر ساخته میشد درحالی که ورودی زنانه با وجود کوچکتر بودن به لحاظ فضایی کامل ساخته میشده است. در تزئینات سردر حمامها کاشی نقش وسیع داشته اگرچه ضرورتاً کاشی تنها نوع تزئین نمیباشد وجود پیشطاق امکان تزئیناتی چون نیمکاربندی و مقرنس را در ورودی حمامها فراهم میآورده است. سکو نیز از اجزای جدایی ناپذیر ورودی حمامها میباشد.
دسته بندی
بستن